۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه
سال ۸۸ رای امیر جوادیفر کهربزک شکنجه و مرگ ...
ای عشق، منم از تو سرگشته و سودایی
واندر همه ی عــــالم مشهور به شیدایی .
امیر جوادیفر (متولد ۲۳ شهریور ۱۳۶۳.رشت - کشته شده ۲۳ تیر ۱۳۸۸) دانشجوی رشتهٔ مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین بود که در جریان تظاهرات جنبش سبز در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر و در بازداشتگاه کهریزک تحت شکنجه کشته شد.
مرحوم امیرجوادی فر ۲۵ساله، طبق نظر گروه کارشناسان پزشکی قانونی، بر اثر ضربات ناشی از اصابت جسم سخت و مجموع صدمات وارده در راه انتقال از کهریزک به اوین فوت می کند ...
امیر روزهای سختی در کهریزک سپری کرد گردنش شکسته بود دندههایش خرد شده بود و یکی از چشمهایش رو از دست داده بود و همیشه به فکر این بود که چرا چشمش نمیبیند بعد از چند روز چشمش عفونت کرد عفونت بیرون می آمد روز اخر که داشتیم ار کهریزک به اوین میرفتیم امیر بخاطر گرمای شدید و حال خوبی که نداشت در سایهای نشسته بود و چند باری حالش بد شد انگار داشت روح از بدنش جدا میشد ...
در همون لحظه سرهنگ کمجانی شروع کرد با پوتین بر سر و صورت امیر و دندههای شکستهاش که حدود چند ضربهای بر تن امیر بیجان زدند که امیر از سایه بیرون آمد و در افتاب سوزان نشست یک بار پیش دستشویی در کهریزک وقتی امیر می خواست آب بخورد دیدمش که گفت نمیدونم چرا چشم سمت چپم نمیبینه روم نشد بهش بگم چشمت کور شده آخه همه درد هاش یک طرف از اینکه یک چشمش نمیدید یک طرف چون چشم هاش رو خیلی دوست داشت و همیشه مادرش رو صدا میزد که چشمهایم رو به من برگردون بعدها فهدیم مادر امیر عزیز چند سال پیش فوت کرده بود ...
امیر،ای عاشق ایران؛ قبل از وصل عاشقانه و معصومانه ات به معشوق کل و مادر چه کشیدی؟ برادرم را به یاد می آورم که در آن هنگامه ی وصلش، ساعتها قبل از پروازش، تنها جسمش در این دنیا بود و نفسهایش حضرت حق و پدر روانشادم را صدا می کرد و تو نیز بعد از آن که دیدگانت به زشتی و پلشتی این دنیای ناجوانمرد بسته شد، به روشنایی و بینش رسید. مادرت را خواندی و سپس به سمت او شتافتی.
امیر جوادیفر در راه کهریزک به اوین در اتوبوس حالش خیلی بد شد و خیلی تشنه بود و لبهایش از تشنه گی خشک شده بود دوستانم به مامورین التماس کردند که بهش آب بدهند ولی بک قطره آب هم به امیر عزیز نداند و امیر با لبهای تشنه همش خون بالا می آورد و روحش داشت از بدنش جدا میشد.
وقتی امیر دیگه نفس نمیتونست بکشه یکی از دوستانم به امیر تنفس مصنوعی داد ولی هر کاری کرد نتوانست برای امیر کاری انجام دهد و امیر از این دنیا با لبهای تشنه و در حسرت یک قطره آب رفت و با همه ماها خداحافظی کرد ما رو ببخش امیر جان که کاری نتونستیم برات انجام بدیم ولی روزی رای گمشده ات رو پس خواهیم گرفت ...
گر مرد رهی ، میان خون باید رفت
وز پای فتـــاده ، سرنگون باید رفت
تو پـــــــای به راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
یاد همه ی قهرمانان آزادی ایران گرامی باد..
مسعود علیزاده
واندر همه ی عــــالم مشهور به شیدایی .
امیر جوادیفر (متولد ۲۳ شهریور ۱۳۶۳.رشت - کشته شده ۲۳ تیر ۱۳۸۸) دانشجوی رشتهٔ مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین بود که در جریان تظاهرات جنبش سبز در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر و در بازداشتگاه کهریزک تحت شکنجه کشته شد.
مرحوم امیرجوادی فر ۲۵ساله، طبق نظر گروه کارشناسان پزشکی قانونی، بر اثر ضربات ناشی از اصابت جسم سخت و مجموع صدمات وارده در راه انتقال از کهریزک به اوین فوت می کند ...
امیر روزهای سختی در کهریزک سپری کرد گردنش شکسته بود دندههایش خرد شده بود و یکی از چشمهایش رو از دست داده بود و همیشه به فکر این بود که چرا چشمش نمیبیند بعد از چند روز چشمش عفونت کرد عفونت بیرون می آمد روز اخر که داشتیم ار کهریزک به اوین میرفتیم امیر بخاطر گرمای شدید و حال خوبی که نداشت در سایهای نشسته بود و چند باری حالش بد شد انگار داشت روح از بدنش جدا میشد ...
در همون لحظه سرهنگ کمجانی شروع کرد با پوتین بر سر و صورت امیر و دندههای شکستهاش که حدود چند ضربهای بر تن امیر بیجان زدند که امیر از سایه بیرون آمد و در افتاب سوزان نشست یک بار پیش دستشویی در کهریزک وقتی امیر می خواست آب بخورد دیدمش که گفت نمیدونم چرا چشم سمت چپم نمیبینه روم نشد بهش بگم چشمت کور شده آخه همه درد هاش یک طرف از اینکه یک چشمش نمیدید یک طرف چون چشم هاش رو خیلی دوست داشت و همیشه مادرش رو صدا میزد که چشمهایم رو به من برگردون بعدها فهدیم مادر امیر عزیز چند سال پیش فوت کرده بود ...
امیر،ای عاشق ایران؛ قبل از وصل عاشقانه و معصومانه ات به معشوق کل و مادر چه کشیدی؟ برادرم را به یاد می آورم که در آن هنگامه ی وصلش، ساعتها قبل از پروازش، تنها جسمش در این دنیا بود و نفسهایش حضرت حق و پدر روانشادم را صدا می کرد و تو نیز بعد از آن که دیدگانت به زشتی و پلشتی این دنیای ناجوانمرد بسته شد، به روشنایی و بینش رسید. مادرت را خواندی و سپس به سمت او شتافتی.
امیر جوادیفر در راه کهریزک به اوین در اتوبوس حالش خیلی بد شد و خیلی تشنه بود و لبهایش از تشنه گی خشک شده بود دوستانم به مامورین التماس کردند که بهش آب بدهند ولی بک قطره آب هم به امیر عزیز نداند و امیر با لبهای تشنه همش خون بالا می آورد و روحش داشت از بدنش جدا میشد.
وقتی امیر دیگه نفس نمیتونست بکشه یکی از دوستانم به امیر تنفس مصنوعی داد ولی هر کاری کرد نتوانست برای امیر کاری انجام دهد و امیر از این دنیا با لبهای تشنه و در حسرت یک قطره آب رفت و با همه ماها خداحافظی کرد ما رو ببخش امیر جان که کاری نتونستیم برات انجام بدیم ولی روزی رای گمشده ات رو پس خواهیم گرفت ...
گر مرد رهی ، میان خون باید رفت
وز پای فتـــاده ، سرنگون باید رفت
تو پـــــــای به راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
یاد همه ی قهرمانان آزادی ایران گرامی باد..
مسعود علیزاده
بیایید اینبار نگذاریم...
ای آگاهان.. اکنون سکوت شما خود گونه ای همکاری با نیرنگ بازانی ست
که میکوشند ملت ما را برای بار سدم فریب دهند...
1. این عکس را برای پروفایل خود بگذارید..
2. در هرجا با همه گفتگو کنید و کوتاه نیایید.. (اینجا جای کوتاه آمدن نیست)
3. در پست هایی که درباره انتصابات گفتگو میکنند با لایک یا کامنت خود واکنش نشان دهید..
که میکوشند ملت ما را برای بار سدم فریب دهند...
1. این عکس را برای پروفایل خود بگذارید..
2. در هرجا با همه گفتگو کنید و کوتاه نیایید.. (اینجا جای کوتاه آمدن نیست)
3. در پست هایی که درباره انتصابات گفتگو میکنند با لایک یا کامنت خود واکنش نشان دهید..
میدان ونک :تهران ساعاتی قبل
چه انگیزه ای این مردم را بعد از 4 سال دوباره به خیابانها اورد ؟انتخابات یا انتصابات فرقی نمیکند .
بحث( پیروزی در انتخابات) مطرح نیست انچه اهمیت بسیار دارد حضور مردم ایجاد تحرک در جامعه و بحث و گفتگو در مورد چگونگی یک انتخابات سالم است
رای مردم خوانده شود ویا خوانده نشود حضور در ( انتخابات یا انتصابات ) در هر دو صورت به نوعی موجب تغییر و رشد جامعه می شود هر کس که شرکت کرده است به یک مدعی تبدیل شده که حتی اگر در ذهن خودش دنبال دلایل خوانده نشدن رای و یا به واقعیت نپیوستن شعار های انتخاباتی بگردد باز هم رشد اگاهی عمومی سرعت میگیرد.
باید به خواب مرگ مرا آرزو کنید... ما شیریم و خورشید پشت ماست. جاوید شاه
کوچکترید از آن که مرا زیر و روو کنید
حتی اگر هر آنچه که داریــــد روو کنید
کوچکترید از آن که بدانیـد من کی ام
از کوه ها نام مرا پرس و جوو کنید
ای باد های سرد مخالف من ایستاده ام
این سینه ام که خنجرتان را فرو کنید
بر من مباد تیغ شما زخمی ام کند
۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه
۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سهشنبه
این فیلم را تا انتها ببینید و چهره حقیقی کمونیستها را بهتر بشناسید!
http://www.youtube.com/watch?v=9THcQNHtX3c
از کسانی که کامنت میذارن دوستانه خواهش میکنم کامنت هایی نذارید که به زبان اونها آلوده بشید!
زنده باد ایران، سرافراز پرچم شیر و خورشید
در این همایش که با عنوان نه به اعدام و به اصطلاح و به صورت ظاهری مستقل برگزار شده بیش از اینکه سخنی از اعدام باشد و نه به رژیم اسلامی، تعریف از خود و افتخار به سرنگونی حکومت شاه و ... بوده است. جالب است که برخی از کمونیست های دست اندر کار برنامه و همچنین برگزار کنندگان آن بیژن فتحی و مهوش علاسوندی که خود نیز کمونیست هستند این گفته ها را که همگی به وضوح در فیلم مراسم آنها که خودشان منتشر کرده اند دیدیم؛ در فیسبوک های خود انکار کرده اند و بار دیگر توهینهایشان را از سر گرفته و همچنین کاسپین ماکان را مقصر می دانند که چرا در برابر توهینهای آنان به ارزشهای ایرانی سکوت نکرده و از پرچم ایران حرف زده است. شاهزاده رضا پهلوی با احترام به این همایش برای مبارزه با اعدام در ایران و به تقاضای خود برگزارکنندگان، پیامی برای ایشان ارسال کرده بودند. اما با حس انتقام جویی آن را پخش نکرده و همچنین از خاندان او بدگویی می کنند.
باید چهره این خائنین را شناخت تا یکبار دیگر نتوانند برای آبرو خریدن برای خودشان از دیگران سو استفاده کنند. اما آنچه که مشخص است، با اینکار کمونیست ها و در کل، برگزاری این برنامه، نتوانست مقصود شوم آنها یعنی تخریب چهره خاندان پهلوی و توهین به ایران را پیش ببرد. بلکه درواقع خودشان بودند که صدمه خوردند و بیش از پیش چهره سراسر فریبشان آشکار شد.
از کسانی که کامنت میذارن دوستانه خواهش میکنم کامنت هایی نذارید که به زبان اونها آلوده بشید!
زنده باد ایران، سرافراز پرچم شیر و خورشید
در این همایش که با عنوان نه به اعدام و به اصطلاح و به صورت ظاهری مستقل برگزار شده بیش از اینکه سخنی از اعدام باشد و نه به رژیم اسلامی، تعریف از خود و افتخار به سرنگونی حکومت شاه و ... بوده است. جالب است که برخی از کمونیست های دست اندر کار برنامه و همچنین برگزار کنندگان آن بیژن فتحی و مهوش علاسوندی که خود نیز کمونیست هستند این گفته ها را که همگی به وضوح در فیلم مراسم آنها که خودشان منتشر کرده اند دیدیم؛ در فیسبوک های خود انکار کرده اند و بار دیگر توهینهایشان را از سر گرفته و همچنین کاسپین ماکان را مقصر می دانند که چرا در برابر توهینهای آنان به ارزشهای ایرانی سکوت نکرده و از پرچم ایران حرف زده است. شاهزاده رضا پهلوی با احترام به این همایش برای مبارزه با اعدام در ایران و به تقاضای خود برگزارکنندگان، پیامی برای ایشان ارسال کرده بودند. اما با حس انتقام جویی آن را پخش نکرده و همچنین از خاندان او بدگویی می کنند.
باید چهره این خائنین را شناخت تا یکبار دیگر نتوانند برای آبرو خریدن برای خودشان از دیگران سو استفاده کنند. اما آنچه که مشخص است، با اینکار کمونیست ها و در کل، برگزاری این برنامه، نتوانست مقصود شوم آنها یعنی تخریب چهره خاندان پهلوی و توهین به ایران را پیش ببرد. بلکه درواقع خودشان بودند که صدمه خوردند و بیش از پیش چهره سراسر فریبشان آشکار شد.
این پــــــــــرچم من نیست بسوزانید !
این پــــــــــرچم من نیست بسوزانید !
اسم وسطش خدای من نیست بسوزانید !
آن بزرگ دورش، اکبر من نیست بسوزانید !
چـــــون الله شمـــــاهاست بسوزانید !
آن سبـــــــــز کــه فتنه شد بسوزانید !
صلــــحِ سفید، افسانه شد بسوزانید !
سرخی رویش به شماهاست بسوزانید !
فقط زردی او ماند به ایـــــــران بسوزانید !
به آتش کشيدن تصاوير خامنه ای و احمدی نژاد و پرچم الله توسط تظاهر کنندگان عراقی
اسم وسطش خدای من نیست بسوزانید !
آن بزرگ دورش، اکبر من نیست بسوزانید !
چـــــون الله شمـــــاهاست بسوزانید !
آن سبـــــــــز کــه فتنه شد بسوزانید !
صلــــحِ سفید، افسانه شد بسوزانید !
سرخی رویش به شماهاست بسوزانید !
فقط زردی او ماند به ایـــــــران بسوزانید !
به آتش کشيدن تصاوير خامنه ای و احمدی نژاد و پرچم الله توسط تظاهر کنندگان عراقی
قتل يك جوان توسط ماموران سرکوبگر نيروي انتظامي در اصفهان
بنا به گزارشها دريافتي مأموران سركوبگر نيروي انتظامي يك جوان را با ضربات قنداق سلاح به قتل رساندند.
وي كه همراه همسرش در خيابان در حركت بود، به دستگيري همسرش به بهانه بدحجابي اعتراض كرد و اجازه نداد او را با خود ببرند.
در اين هنگام يكي از مأموران جنايت پيشه با قنداق سلاح به او ضربه زد و وي را بيهوش كرد.اين جوان روز يكشنبه 12خرداد در بيمارستان شريعتي اصفهان جان سپرد
همبستگی ملی
وي كه همراه همسرش در خيابان در حركت بود، به دستگيري همسرش به بهانه بدحجابي اعتراض كرد و اجازه نداد او را با خود ببرند.
در اين هنگام يكي از مأموران جنايت پيشه با قنداق سلاح به او ضربه زد و وي را بيهوش كرد.اين جوان روز يكشنبه 12خرداد در بيمارستان شريعتي اصفهان جان سپرد
همبستگی ملی
۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه
خداحافظی با یک عاشق
مراسم وداع با استاد فرزانه پروفسور پروانه وثوق با حضور نزدیکان، اعضا هیات امنا و هیأت مدیره موسسه خیریه محک، جمعی از یاوران، پزشکان، اساتید و فعالان حوزه درمان و خیریه برگزار شد.
در این روز، شکوه و ارزش 78 سال زندگی توأم با عشق و مهرورزیِ پرفسور پروانه وثوق ، در حضور سراسر مهر تعداد زیادی از دوستداران او و در چشمان تک تک افرادی که برای خداحافظی با پزشک مهربان محک آمده بودند، دیده می شد.
در میان جمعیت انبوه حاضرانِ در مراسم، بودند کودکانی که سلامتی را به واسطه مهر پروفسور وثوق و هزاران همراه عاشقش در محک یافته بودند. آنها آمده بودند تا پروانه وثوق با خیالی راحت از بابت به ثمر نشستن مهرش، مرحله جدیدی از حیات عاشقانه اش را آغاز کند.
حسین فرزند محک آمده بود تا از خوبیهای دکترش بگوید اما بغضی که در گلویش شکست و اشکی که روی صورتش نشست، گویاترین حرفها بود.
کودکان در حال درمان محک نیز از پشت پنجره اتاقهای بیمارستان، با نگاه پاک و چشمان پر امید، به دکتر مهربانشان میگفتند که قهرمانانه با بیماری مبارزه خواهند کرد تا او را به آرزویش که بهبودی و سلامتی همه آنهاست برسانند. تعدادی از کودکان هم در حالی که در آغوش شاگردان این استاد بزرگ در مراسم حضور داشتند، از او برای نگاهش و دستانش که همیشه سرزندگی، امیدواری و عشق به زندگی را به همه هدیه میداد، قدردانی میکردند.
شاگردان دکتر وثوق که همگی او را مادر معنوی و الگوی علمی خود میدانند، همچون فرزندی که یارای دوری از مادر را ندارند، با او پیمان بستند که صبر، بزرگواری و عشق بی پایانی را که از او آموختند، بی دریغ نثار فرزندان این خاک کنند.
در این مراسم تک تک اعضای خانواده بزرگ محک نیز عهدی از عمق جان با هم داشتند؛ که با تداوم حضور و مشارکت خود هر روز سلامتی و بهبودی تعداد بیشتری از کودکان مبتلا به سرطان را به پروانه وثوق و تمامی انسانهای نیک اندیش تاریخ هدیه دهند.
ایمان داریم شاگردان او، که امروز پزشکان و متخصصان حاذق در حوزه درمان سرطان اطفال هستند، در محک و صدها مرکز درمانی دیگر، همواره بهترین خدمتگزار کودکان مبتلا به سرطان خواهند بود.
مراسم وداع با استاد فرزانه پروفسور پروانه وثوق با حضور نزدیکان، اعضا هیات امنا و هیأت مدیره موسسه خیریه محک، جمعی از یاوران، پزشکان، اساتید و فعالان حوزه درمان و خیریه برگزار شد.
در این روز، شکوه و ارزش 78 سال زندگی توأم با عشق و مهرورزیِ پرفسور پروانه وثوق ، در حضور سراسر مهر تعداد زیادی از دوستداران او و در چشمان تک تک افرادی که برای خداحافظی با پزشک مهربان محک آمده بودند، دیده می شد.
در میان جمعیت انبوه حاضرانِ در مراسم، بودند کودکانی که سلامتی را به واسطه مهر پروفسور وثوق و هزاران همراه عاشقش در محک یافته بودند. آنها آمده بودند تا پروانه وثوق با خیالی راحت از بابت به ثمر نشستن مهرش، مرحله جدیدی از حیات عاشقانه اش را آغاز کند.
حسین فرزند محک آمده بود تا از خوبیهای دکترش بگوید اما بغضی که در گلویش شکست و اشکی که روی صورتش نشست، گویاترین حرفها بود.
کودکان در حال درمان محک نیز از پشت پنجره اتاقهای بیمارستان، با نگاه پاک و چشمان پر امید، به دکتر مهربانشان میگفتند که قهرمانانه با بیماری مبارزه خواهند کرد تا او را به آرزویش که بهبودی و سلامتی همه آنهاست برسانند. تعدادی از کودکان هم در حالی که در آغوش شاگردان این استاد بزرگ در مراسم حضور داشتند، از او برای نگاهش و دستانش که همیشه سرزندگی، امیدواری و عشق به زندگی را به همه هدیه میداد، قدردانی میکردند.
شاگردان دکتر وثوق که همگی او را مادر معنوی و الگوی علمی خود میدانند، همچون فرزندی که یارای دوری از مادر را ندارند، با او پیمان بستند که صبر، بزرگواری و عشق بی پایانی را که از او آموختند، بی دریغ نثار فرزندان این خاک کنند.
در این مراسم تک تک اعضای خانواده بزرگ محک نیز عهدی از عمق جان با هم داشتند؛ که با تداوم حضور و مشارکت خود هر روز سلامتی و بهبودی تعداد بیشتری از کودکان مبتلا به سرطان را به پروانه وثوق و تمامی انسانهای نیک اندیش تاریخ هدیه دهند.
ایمان داریم شاگردان او، که امروز پزشکان و متخصصان حاذق در حوزه درمان سرطان اطفال هستند، در محک و صدها مرکز درمانی دیگر، همواره بهترین خدمتگزار کودکان مبتلا به سرطان خواهند بود.
فراخوان تحریم انتخابات فرمایشی نظام استبدادی حاکم بر ایران
/ آرش پاک عقیده /
رای دادن نوعی جنایت است بر من و نسل دگر خیانت است
رای ذادن نوعی حماقت است بر تو و امثال من خیانت است
هموطن بیدار شو خواب بس است هموطن هوشیار باش دیگر بس است
هموطن گر تو بییندیشی در خلوت به خویش نیم نگاهی بنگری بر مردم کشور خویش
یا به راستی بنگری بر کشور ایران زمین مردمان پارسی و کوروش زمین
آن دریغ و آه آن از ماتم است این حکومت از ریشه و بن فاصد است
من دگر اندیشم و آزاده خواه از حکومت ندیدم جز ستم بر مردما
پس بیایید مردم اندر جفا این حکومت را تحریمش کنید
مردم ایران زمین مردم با ریشه این سرزمین خود براستی آگهید و دیده اید
ظلم و کشتارها حکومت کرد این حکومت پر از جنایت است
آن که با اصل نظام مخالف است این نظام و دولتش دیگر بس است
عمر این عملان دیگر سر است رهبرش جلاد و دولتش بد زه بد است
این همه ظلم و ستم بر مردمان دیگر بس است
هموطن بیدار شو خواب بس است هموطن هوشیار باش دیگر بس است
تجاوز سکس زندانی / چپاول ملتی در خواب / گدایی کودکان کار
فقارت یک زن روسپی /خطا چون جوخه اعدام / زنان هم برده اسلام
شعر از / آرش پاک عقیده / 28 / 5 / 2013
/ آرش پاک عقیده /
رای دادن نوعی جنایت است بر من و نسل دگر خیانت است
رای ذادن نوعی حماقت است بر تو و امثال من خیانت است
هموطن بیدار شو خواب بس است هموطن هوشیار باش دیگر بس است
هموطن گر تو بییندیشی در خلوت به خویش نیم نگاهی بنگری بر مردم کشور خویش
یا به راستی بنگری بر کشور ایران زمین مردمان پارسی و کوروش زمین
آن دریغ و آه آن از ماتم است این حکومت از ریشه و بن فاصد است
من دگر اندیشم و آزاده خواه از حکومت ندیدم جز ستم بر مردما
پس بیایید مردم اندر جفا این حکومت را تحریمش کنید
مردم ایران زمین مردم با ریشه این سرزمین خود براستی آگهید و دیده اید
ظلم و کشتارها حکومت کرد این حکومت پر از جنایت است
آن که با اصل نظام مخالف است این نظام و دولتش دیگر بس است
عمر این عملان دیگر سر است رهبرش جلاد و دولتش بد زه بد است
این همه ظلم و ستم بر مردمان دیگر بس است
هموطن بیدار شو خواب بس است هموطن هوشیار باش دیگر بس است
تجاوز سکس زندانی / چپاول ملتی در خواب / گدایی کودکان کار
فقارت یک زن روسپی /خطا چون جوخه اعدام / زنان هم برده اسلام
شعر از / آرش پاک عقیده / 28 / 5 / 2013
همبستري
با زوجه. چنانجه نه سالش تمام نشده بأشد ، دخول با أو جائز نيست ولي ساير
كامجويي ها از قبيل لمس شهوت أميز ، ران به ران أو ماليدن و تفخيذ مانعي
ندارد. هر جند شير خواره باشد.
روح الله خميني كتاب تحريرا لوسيلة ،جلد ٤ فصل كتاب نكاح. مسيله 12
فرستنده: سهیلا
دینی که میتواند راه تفکر، مهر ورزیدن و انسانیت را نشان دهد، دینی که باید ما را هر روز نزدیک تر به انسان بودن بکند و اخلاقیات را حاکم بر جامعه کند، نگاهی به تو هدیه میدهد که کودکی 9 ساله را ابزاری جنسی ببینی و این کجایش انسانیت است ؟
کاش کمی تفکر کنیم
روح الله خميني كتاب تحريرا لوسيلة ،جلد ٤ فصل كتاب نكاح. مسيله 12
فرستنده: سهیلا
دینی که میتواند راه تفکر، مهر ورزیدن و انسانیت را نشان دهد، دینی که باید ما را هر روز نزدیک تر به انسان بودن بکند و اخلاقیات را حاکم بر جامعه کند، نگاهی به تو هدیه میدهد که کودکی 9 ساله را ابزاری جنسی ببینی و این کجایش انسانیت است ؟
کاش کمی تفکر کنیم
تبعید بیماران خاص به شهرهای دورافتاده
باتوجه به بالارفتن قیمت ارز و تحریمهای وضع شده توسط اتحادیه اروپا وآمریکا به علت سیاستهای نادرست و برنامه اتمی جمهوری اسلامی و به تبع آن کمبود داروهای بیماران خاص٬ ازیک منبع خبررسیده است که تنها دراستان فارس یک جوان مبتلا به تالاسمی درگذشته است» این موضوع موجب اعتراض وتحسن تعدادی دیگرازاین بیماران درمقابل دانشگاه علوم پزشکی شیرازگردیده است٬ امامسئولین درمانی به ده تن ازایشان اعلام نموده اند به سبب این گونه اقدامات ازاین به بعد حق دریافت خون ازشهرشیراز را ندارند وتنها درشهرهای اطراف استان فارس مجاز به دریافت فرآورده های خونی میباشند»
پیش ترنماینده ایلام در مجلس طی تذکری به وزیر بهداشت گفت: تامین داروهای بیماران خاص با مشکل مواجه است که این امر جان بیماران را به خطر انداخته است»
تالاسمی به گروهی از اختلالات ژنتیکی در خون اطلاق می شود»
تالاسمی که یکی از شایع ترین بیماری ها در ایران است که معمولا از پدر و مادری که ناقل ژن کم خونی است به فرزندان به ارث می رسد»
مهم ترین راه درمان تالاسمی، تزریق مداوم خون است. شایع ترین درمان برای تمامی شکل های تالاسمی، تزریق سلول های قرمز خونی است»
در صورتی که بیمار در گذشته، به اندازه کافی خون دریافت نکرده باشد، لازم است برای بهبود کیفیت زندگی وی، تعداد دفعات تزریق خون را افزایش دهد»
به محض دریافت اطلاعات بیشتراین خبرتکمیل خواهد شد.س-ع
به یاد الناز بابازاده / دختر جوانی که توسط نیروهای بسیج پس از تجاوز به قتل رسید.....
الناز تیر ماه ٨٩ پس از اخطار یکی از نیروهای بسیج به بهانه ی بد حجابی، در منطقه ولیعصر تبریز که دستور توقف و به اصطلاح "اصلاح حجاب" وی را می دهد مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، این سه تن پس از ضرب و شتم وحشيانه و تعرض و تجاوز جنسی به اين دختر جوان 26 ساله وی را با شلیک گلوله به قتل می رسانند و جسد را در اطراف گورستان
اماميه تبريز رها مي كنند....
پس از تحقیقات محلی که از سوی گزارشگر خبرگزاری هرانا صورت گرفت، نهایتا در ختم الناز مشخص می شود که فرزند يكي از سرداران پاسدار ایشان را به قتل رسانده و انگيزه ی خود از قتل و تجاوز را مبارزه با بد حجابي و انجام فرمان خدا اعلام كرده است!
الناز ساكن كوي وليعصر تبريز بود. خانواده ایشان سال ٨٩ از مسببان حادثه شکایت کردند اما در طول این مدت سپاه تبريز تلاش کرد تا در پرونده ی این جنایت اعمال نفوذ كند....
***************************************************
بنا به اخبار تازه رسیده به صفحه محمد مختاری، از سوی منابع مطلع، پس از پیگیریهای مداوم خانواده و با پرداخت مبلغ ٢٥ میلیون تومان به دادستانی تبریز برای مجازات این افراد، خبر رسیده است که فرد مذکور در آستانه آزادی است....
در طی این مدت پدر و مادر و تنها خواهر الناز از سوی نهادهای دولتی تحت کنترل مداوم قرار داشته اند. لازم به ذکر است این حادثه سه هفته قبل از عروسی الناز اتفاق به وقوع پیوست....
صدای خانواده الناز باشیم......
اطلاعیه بسیارمهم ..........
با توجه به وجود برخی شایعات درخصوص فعالیتهای گروه آزادی محبت دوستی برابری L.F.E.F به اطلاع میرساند این گروه به هیچ حذب یا سازمانی؛ اعم از اصلاح طلب ، کمونیست ،سلطتنت طلب ،مذهبی ٬ مجاهدین و...غیره هیچ گونه وابستگی ندارد وکاملامستقل انجام وظیفه مینماید وصرفا زمانی که منافع عموم ملت توسط این سازمانها درنظرگرفته میشود همگام با مردم شده وبا ایشان درخصوص برخی اقدامات صلح جویانه هم مسیرمیگردد. بخصوص درارتباط با جریان اصلاح طلبان که بیشتر عنوان میگردد L.F.E.F وابسته به این حذب میباشد این موضوع به شدت تکذیب و بدینوسیله لازم می داند به آگاهی تمامی عزیزان داخل وخارج ازکشوربرساند بیشتر فعالیت های گروه درخصوص حقوق بشر ونقض آزادیهای اجتماعی بوده و به هیچ وجه از افرادی چون هاشمی ، کروبی ،موسوی که درسالهای گذشته مرتکب جنایات بیشماری علیه بشریت بخصوص ایرانیان شده اند دفاع نخواهیم کرد وبه هیچ عنوان بدنبال اصلاح نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی نیستیم بلکه خواهان براندازی کامل این رژیم و انتخاب یک دولت مردم سالار با حضور تمامی احذاب و گروه های سیاسی واجتماعی که با انتخاب مستقیم مردم و به دور از هرگونه تبعیض و تقلب منتخب میشوند هستیم . مراتب جهت اطلاع عموم درج میگردد.باسپاس
در جامعه ای که سکس تابو و ممنوع باشد، تجاوز و تحقیر و بدی افزایش می یابد.
قانونی که به تو می گوید برای رسیدن به سکس باید ازدواج کنی در حالی که هزار مشکل اقتصادی و فرهنگی داری، بروشنی ترا به تمسخر و تحقیر گرفته است.
قانونی که به تو می گوید برای داشتن سکس باید یک تعهد 120 ساله برای ازدواج بدهی، دارد ترا یک سنگ یا جماد فرض می کند که در رویا ها وجود دارد و تو چگونه می توانی هزینه آنرا بپردازی؟
قانونی که ترا از جنسی مخالفت منع کرده و شناخت را از تو گرفته، چگونه می تواند انتظار زندگی موفق از تو داشته باشد؟
قانونی که به تو هیچ نمی دهد، چگونه انتظار همه چیز از تو دارد؟
چگونه؟!
امروز یه آقای ریش و پشم دار تا نشست تو تاکسی گفت ببین زنیکه (گلشیفته فراهانی)
با لخت شدنش چطوری آبرومون رو تو دنیا برد.
به شعور همه توهین کرده فلان فلان شده.. راننده برگشت نگاش کرد و گفت:
"مردحسابی سی سالِ مادرت و آوردن جلو چشمت، به شعورت توهین نشده، آبروت نرفته؟
...
طرف دوست داشته لخت شده. دست تو جیبت کرده مگه؟
تو مملکت اختلاس شده رقمش تو ماشین حساب جا نمی شه، هیشکی به شعورش توهین نمی شه.
زن و بچه مردم و تو خیابون میگیرن سر چادر و چاقچور میزنند به شعورت بر نمیخوره؟
هر روز میری مغازه خرید، از ماست و شیر و تخم مرغ قیمتش با دیروز فرق کرده، به شعورت بر نمیخوره؟ اصلا تو شعورداری!؟
با لخت شدنش چطوری آبرومون رو تو دنیا برد.
به شعور همه توهین کرده فلان فلان شده.. راننده برگشت نگاش کرد و گفت:
"مردحسابی سی سالِ مادرت و آوردن جلو چشمت، به شعورت توهین نشده، آبروت نرفته؟
...
طرف دوست داشته لخت شده. دست تو جیبت کرده مگه؟
تو مملکت اختلاس شده رقمش تو ماشین حساب جا نمی شه، هیشکی به شعورش توهین نمی شه.
زن و بچه مردم و تو خیابون میگیرن سر چادر و چاقچور میزنند به شعورت بر نمیخوره؟
هر روز میری مغازه خرید، از ماست و شیر و تخم مرغ قیمتش با دیروز فرق کرده، به شعورت بر نمیخوره؟ اصلا تو شعورداری!؟
اشتراک در:
پستها (Atom)