ای مغزهای باکره، ای قوم بی ثمر
ای آتش نهفته در یک ایل در به در
تا کی به اعتماد خدا چنگ میزنید؟
در منجلاب خیانت ماندید تا کمر
اینجا گل و درخت بود وقتی که آمدید
اینک شمایید و بیابان و یک تبر
آه ای نسیم عشق که سوختی در غبار
از دست این جماعت بیمار و کور و کر
باید روی به گوشه ای،هر جا فریب نیست
آغوش مادرت و یا شانه ی پدر
هق هق کنی و به دار زنی اعتماد را
از دست این اهالی نامرد و در به در
داریوش کشاورز(فریاد)
1391.1.3
تهران
ای آتش نهفته در یک ایل در به در
تا کی به اعتماد خدا چنگ میزنید؟
در منجلاب خیانت ماندید تا کمر
اینجا گل و درخت بود وقتی که آمدید
اینک شمایید و بیابان و یک تبر
آه ای نسیم عشق که سوختی در غبار
از دست این جماعت بیمار و کور و کر
باید روی به گوشه ای،هر جا فریب نیست
آغوش مادرت و یا شانه ی پدر
هق هق کنی و به دار زنی اعتماد را
از دست این اهالی نامرد و در به در
داریوش کشاورز(فریاد)
1391.1.3
تهران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر