۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

در اثر درگيريها در دمشق، مسير فرودگاه بسته شد و امارات پروازها را معلق ساخت


خبرگزاری رويتر، 29نوامبر، 2012:
بيروت - جنگجويان سوری با نيروهای وفادار به بشار اسد
 در حومه دمشق روز پنجشنبه درگير شدند و اين وضعيت موجب شد جاده اصلی فرودگاه دمشق بسته شود و خطوط هوايی امارات مستقر در دوبی نيز پروازهای خود به پايتخت سوريه را معلق ساخت. ديدبان حقوق بشر سوری گفت روز پنجشنبه سنگين ترين درگيريها تا کنون طی قيام 20ماهه در جنوب شرق دمشق در مسير رفتن به فرودگاه رخ داده است...

در اثر درگيريها در دمشق، مسير فرودگاه بسته شد و امارات پروازها را معلق ساخت
خبرگزاری رويتر، 29نوامبر، 2012: 
بيروت - جنگجويان سوری با نيروهای وفادار به بشار اسد در حومه دمشق روز پنجشنبه درگير شدند و اين وضعيت موجب شد جاده اصلی فرودگاه دمشق بسته شود و خطوط هوايی امارات مستقر در دوبی نيز پروازهای خود به پايتخت سوريه را معلق ساخت. ديدبان حقوق بشر سوری گفت روز پنجشنبه سنگين ترين درگيريها تا کنون طی قيام 20ماهه در جنوب شرق دمشق در مسير رفتن به فرودگاه رخ داده است...

- نمایش این اثر هنری، سالانه میلیاردها تومان درآمد خالص را به جیب سازنده اش سرازیر میکند!


نام اثر: مجسمه بلاهت!
خالق اثر: آخوند
مواد سازنده: حماقت، جهالت، تعصب، خرافات
قدمت:۱۴۰۰ سال
زمان نمایش اثر: محرم هر سال 

با سپاس، ساقی

نام اثر: مجسمه بلاهت!
خالق اثر: آخوند 
مواد سازنده: حماقت، جهالت، تعصب، خرافات 
قدمت:۱۴۰۰ سال 
زمان نمایش اثر: محرم هر سال 
- نمایش این اثر هنری، سالانه میلیاردها تومان درآمد خالص را به جیب سازنده اش سرازیر میکند!

با سپاس، ساقی

تقديم به سهرابها، نداها ، ترانه ها و ستارها


تقديم به سهرابها، نداها ، ترانه ها و ستارها
 
 

حسین زمان،هنرمند و خواننده ایرانی:


حسین زمان،هنرمند و خواننده ایرانی:

"نسرین ستوده برای آزادی من ، تو و همه ما به اسارت درآمده است . نسرین ستوده مادری است که در همان اسارت و در گوشه زندان برای رها سازی فرزندش از قید بیعدالتی جان شیرین در میان گذاشته است و لحظه لحظه آب میشود . ما چه کرده ایم ؟ ما برای آزادی چه بهایی پرداخته ایم و ما بر ای رهایی فرزندانمان حاضریم تا کجا پیش رویم ؟ خوب است هر روز و هر ساعت خود را به چالش بکشیم و از خود سؤال کنیم تا حد اقل به فراموشی دچار نشویم ."

"نسرین ستوده برای آزادی من ، تو و همه ما به اسارت درآمده است . نسرین ستوده مادری است که در همان اسارت و در گوشه زندان برای ر
ها سازی فرزندش از قید بیعدالتی جان شیرین در میان گذاشته است و لحظه لحظه آب میشود . ما چه کرده ایم ؟ ما برای آزادی چه بهایی پرداخته ایم و ما بر ای رهایی فرزندانمان حاضریم تا کجا پیش رویم ؟ خوب است هر روز و هر ساعت خود را به چالش بکشیم و از خود سؤال کنیم تا حد اقل به فراموشی دچار نشویم ."
 

سازمان رستاخیز نوین ایران

عکس

این است اسلام؟


فاطمه آلیا نماینده مجلس اسلامیون:
"فحاشی مرد به زن مصداق خشونت نیست."
فاطمه آلیا نماینده مجلس اسلامیون:
"فحاشی مرد به زن مصداق خشونت نیست."

به یاد زنده یاد شبنم سهرابی


به یاد زنده یاد شبنم سهرابی

شبنم سهرابی زن ۳۴ ساله ای بود که ظهر روز عاشورا 88 توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.

ما
در میانسال شبنم سهرابی که به خاطر ترس ، درباره ماجرای کشته شدن دخترش سکوت کرده بود در مصاحبه ای با سایت «رای من کجاست» و در مورد اینکه ظهر عاشورای 88 دخترش از خانه بیرون رفته بود گفت:

“دخترم نمی دانست چنین سرنوشتی آن هم روز عاشورا در انتظارش باشد. هر روز با خودم می گویم چطور ممکن است ماشین نیروی انتظامی دختر مرا زیر کرده باشد؟ شبنم هیکل درشتی داشت و چاق بود و نمی توانم آن هیکل را تصور کنم که زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی له شده باشد. ”

بر اساس این گزارش مادر شبنم در مورد تحویل گرفتن جسد دخترش گفت: ” به همه جا سر زدم . تمام بیمارستان ها را زیر و رو کردم و فهمیدم که شبنم را به بیمارستان رسول اکرم منتقل کرده اند اما از او هیچ خبری نبود و هیچ کس هم پاسخگو نبود تا این که بعد از بیست روز بی خبری از وضعیت دخترم به خانه ما تلفن کردند و گفتند که جسد دخترم در سردخانه کهریزک است.”

مادر شبنم سهرابی در مصاحبه ای که با او انجام دادم در مورد پیگیری های قضایی خود گفته است:

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور.

من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند.

مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد…اینها دل مرا آتش می زند.

من این فیلم را کجا ببرم؟

جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟

خوب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید.

برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد…

شبنم یک دختر هفت ساله به نام «نگین» دارد که پس از کشته شدن مادرش به گفته ی مادربزرگش در روزهای نخست دچار افسردگی شده بود و مدام سراغ مادرش را می گرفت.

شبنم سهرابی زن ۳۴ ساله ای بود که ظهر روز عاشورا 88 توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.

ما
در میانسال شبنم سهرابی که به خاطر ترس ، درباره ماجرای کشته شدن دخترش سکوت کرده بود در مصاحبه ای با سایت «رای من کجاست» و در مورد اینکه ظهر عاشورای 88 دخترش از خانه بیرون رفته بود گفت:

“دخترم نمی دانست چنین سرنوشتی آن هم روز عاشورا در انتظارش باشد. هر روز با خودم می گویم چطور ممکن است ماشین نیروی انتظامی دختر مرا زیر کرده باشد؟ شبنم هیکل درشتی داشت و چاق بود و نمی توانم آن هیکل را تصور کنم که زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی له شده باشد. ”

بر اساس این گزارش مادر شبنم در مورد تحویل گرفتن جسد دخترش گفت: ” به همه جا سر زدم . تمام بیمارستان ها را زیر و رو کردم و فهمیدم که شبنم را به بیمارستان رسول اکرم منتقل کرده اند اما از او هیچ خبری نبود و هیچ کس هم پاسخگو نبود تا این که بعد از بیست روز بی خبری از وضعیت دخترم به خانه ما تلفن کردند و گفتند که جسد دخترم در سردخانه کهریزک است.”

مادر شبنم سهرابی در مصاحبه ای که با او انجام دادم در مورد پیگیری های قضایی خود گفته است:

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور.

من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند.

مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد…اینها دل مرا آتش می زند.

من این فیلم را کجا ببرم؟

جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟

خوب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید.

برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد…

شبنم یک دختر هفت ساله به نام «نگین» دارد که پس از کشته شدن مادرش به گفته ی مادربزرگش در روزهای نخست دچار افسردگی شده بود و مدام سراغ مادرش را می گرفت.

۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

نسرین خواسته ی غیر قانونی ندارد. او میگوید: "چرا بچه ی 12 ساله ی ما را به خاطر مادر مجازات می کنید!!؟" کسی تا این لحظه در این دستگاه عریض و طویل قضایی به این سوال قانونی و بدیهی پاسخ نداده است.

پیروزی جنبش آزادی‌خواهی در گرو شفافیت، هدفمندی، طراحی و استقامت است شاهزاده رضا پهلوی

جداست از دلبندان



مهراوه و نیما و رضا کی خندان
چون مادر و همسر است به بند شیطان

امروز اگرچه مادر است در زندان
امروز اگرچه خفته هر بی وجدان

بر ماست که آورده به یاد از پاکان
نسرین و از تک به تک همبندان

برماست که داده این سیاهی پایان
تا کرده دوباره زندگی را الوان

برماست به پا کنیم کنون یک توفان
برماست که مانده بار دیگر انسان

آزاده چرا جداست از فرزندان
نسرین چرا جداست از دلبندان

مهراوه و نیما و رضا کی خندان
چون مادر و همسر است به بند شیطان

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مهرماه ۱۳۹۱


به یاد آزاده نسرین ستوده در اعتصاب غذا در زندان ---
و تولد همسرش رضا خندان در کنار فرزندان، نیما و مهراوه

http://www.gopetition.com/petition/38884.html

مادر مجید توکلی: سه سال است که چشم انتظار دیدار مجیدم


سه سال است که چشم انتظار دیدار مجیدم


١٦ آذر ماه امسال در حالی فرا می رسد که مجید توکلی، فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، سومین سال از دوران محکومیت ٨.۵ ساله خود را در زندان به سر می برد
. مسئولان قضائی علی رغم موافقت اولیه و تودیع وثیقه ٦٠٠ میلیون تومانی در شهریورماه امسال تا کنون با مرخصی مجید توکلی پس از سه سال زندان موافقت نکرده اند.

در همین زمینه، سایت دانشجونیوز گفتگویی با
مادر مجید توکلی پیرامون وضعیت کنونی وی انجام داده است. فایل صوتی این گفتگو را از اینجا بشنوید:
http://soundcloud.com/daneshjoonews/br7qffwyl19c

وی که در طول سه سال گذشته به دلیل بیماری و عدم امکان مسافرت از شیراز قادر به ملاقات با مجید نبوده است، از تحویل نگرفتن لباس های گرم مجید در زندان خبر می دهد: به ما گفتند لباس گرم بیارید و ما هم لباس گرم براش بردیم، ولی دیگه تحویل نگرفتند اونجا. از شیراز لباس گرم هاش به زندان رجایی شهر فرستاده بودیم دیگه تحویل نگرفته بودند. ما ناراحت شدیم، اعصابمون خرد شد. دیگه خودشون اعلام می کنند لباس گرم بیارید، وقتی می بریم تحویل نمی گیرند. یک زندانی چی کار کنه اونجا، کجا لباس گرم تهیه کنه، مریض میشه کی رسیدگی بهش کنه.

خانم توکلی در ادامه می گوید: اگر میتونستم به ملاقات مجید برم سینه خیز هم بود میرفتم، ولی من بیمار چه کار کنم. کی جوابگو من هست، این فریاد من کی باید بشنوه، رسیدگی کنه، به گوش کی برسه؟

مادر مجید توکلی که در بخش هایی از این گفتگو به دلیل بغض قادر به سخن گفتن نبود، می گوید که از زندانی شدن مجید ناراحت نیست و به او افتخار می کند: " این درد دل یک مادر، بگو این درد دل یک مادر، نمیدونم چی کار کنم، به کی بگم که به داد دل من برسه. ایا مجید زندان میکشه، حکم زدند و زندانش میکشه، حق تلفن زدن داره؟ حق مرخصی داره؟حق ملاقات حضوری داره؟ پدر بیمار و مادر بیمار، درد دل اینا هست.

من ناراحت نیستم که مجید زندان، افتخار میکنم ولی مجید حق باید داشته باشه از این زندان که حقوق مجید زیر پا نگذارن. این زندانی حق داره به خانواده اش زنگ بزنه، بیاد به ملاقات حضوری، حق داره مرخصی بره، ولی نمیدونم برای چی، به خدا متاسفم براشون".

خانم توکلی با اشاره به اینکه علت لغو مرخصی مجید را علی رغم تودیع وثیقه نمی داند، از مسئولان قضائی می خواهد که حداقل در روزهای ملاقات امکان تماس تلفنی برای مجید با خانواده اش فراهم شود.

متن کامل گفتگوی دانشجونیوز با مادر مجید توکلی در ادامه آمده است:

١٦ آذر امسال سومین سالی است که مجید در زندان بدون هیچ گونه استفاده از حق مرخصی نگهداری میشه. لطفا خانم توکلی شرح مختصری از وضعیت فعلی مجید و اینکه تماس تلفنی یا ملاقاتی اخیرا با مجید داشتید یا نه، برای ما بگید.

در این سه سال هیچ ملاقاتی نه من، نه پدرش نداشتیم. چون دوتامون بیمار هستیم. پدرش بیمار، خودم هم بیمار، هیچ گونه ملاقاتی نداشتیم. ارتباط تلفنیش هم که از بهمن ٨٩ تا به حال قطع کردند. دیگه هیچ اطلاعی من از مجید خودم ندارم فقط برادرش هر سه ماهی، یا بیشتر یا کمتر به ملاقاتش میره.

گویا در آخرین ملاقات، از تحویل لباس گرم هم به مجید در زندان جلوگیری کرده بودند.

به ما گفتند لباس گرم بیارید و ما هم لباس گرم براش بردیم، ولی دیگه تحویل نگرفتند اونجا. از شیراز لباس گرم هاش به زندان رجایی شهر فرستاده بودیم دیگه تحویل نگرفته بودند. ما ناراحت شدیم، اعصابمون خرد شد. دیگه خودشون اعلام می کنند لباس گرم بیارید، وقتی می بریم تحویل نمی گیرند. یک زندانی چی کار کنه اونجا، کجا لباس گرم تهیه کنه، مریض میشه کی رسیدگی بهش کنه.

با توجه به اینکه امکانات زندان چندان مناسب نیست و روزهای سرد هم کم کم فرا رسیده، به نظرتون چرا مسئولان زندان از پذیرش لباس های گرم مجید خودداری کردند.

گفتند ما لباس های گرمی که لبه داره و باز هست و زیپ داره تحویل نمی گیریم، اینجوری گفته بودند، در این حد، ما دیگه نمیدونیم دلیلش چی بوده.

در شهریور ماه امسال هم گویا مسئولان قضایی از شما درخواست کرده بودند که وثیقه ٦٠٠ میلیون تومانی بگذارید تا مجید برای چند روز به مرخصی بیاد. علت اینکه بعدا نظرشون عوض شد و با این امر مخالفت کردند چی بود.

ما از شهریور ماه یک وثیقه ای گذاشتیم، که گفتند مجید میخواد به مرخصی بیاد. دیگه نگذاشتند، ما هیچ گونه اطلاعی نداریم که دلیلش چی بوده. به ما هم نگفتند و چندین بار هم زنگ زدم دفتر دادستانی، جوابگو نبودن که توضیح بدن دلیلش چی بوده.

فکر نمی کنید که این لغو مرخصی به دلیل همزمانی با برنده شدن جایزه صلح دانشجویی در سال ٢٠١٣ بود.

والا من هیچ اطلاعی در این موضوع ندارم. خودم هم چندین بار زنگ زدم گفتم دلیلش چی بوده به من توضیح ندادن. گفتند حالا رسیدگی میشه، تا همین حد.

خانم توکلی فکر می کنید به چه علت با مرخصی مجید مخالفت میشه و هنوز بعد از سه سال حتی یک روز هم اجازه مرخصی به مجید ندادند.

ما اصلا نمیدونیم دلیلش چی هست و به ما در این سه سال نگفتند که چرا به مرخصی نمیاد و ملاقات حضوری با ما نداره، ارتباط تلفنی نداره. آیا یک زندانی حق داره به مرخصی بره، حق داره که ملاقات حضوری داشته باشه، حق داره که به خانواده اش زنگ بزنه، ولی مجید از همه این ها محروم هست. میگن همه امکانات هم در اختیار زندانی ها هست ولی مجید از همه چیز محروم، حتی لباس های گرمش هم نگرفتند. نمیدونم والا، متاسفم براشون نمیدونم چی بگم، من خیلی خیلی براشون متاسفم که یه زندانی چرا حق و حقوقی نداره که تلفن به خانواده اش داشته باشه، مرخصی داشته باشه، ملاقات حضوری داشته باشه.

من نمیدونم چی بگم به خدا. یک مادر بیمار، یک پدر بیمار، که من نمیتونم برم ملاقات، خواسته خیلی زیادی ازشون ندارم، روزهایی که ملاقات هست بزارن من هم از راه دور مجید ملاقات کنم، تلفنی، برای اون ها چه فرقی داره که من اونجا باشم ملاقات کنم یا که راه دور تو خونم باشم که بیمار هستم.

اگر میتونستم به ملاقات مجید برم سینه خیز هم بود میرفتم، ولی من بیمار چه کار کنم. کی جوابگو من هست، این فریاد من کی باید بشنوه، رسیدگی کنه، به گوش کی برسه؟

من نمیدونم چی کار کنم، به کی بگم، به خدا اصلا نمیدونم چه کار کنم. مجید در این سه سال بدون یک روز مرخصی یا تلفن از بهمن ٨٩، تلفنش به روی این مادر بیمار، چشم انتظار که شب و روز انتظار میکشه و لحظه شماری میکنه برای صدای مجید بستن. چهره اش یادم رفته ، دیگه یادم رفته، به خدا نمیدونم چی کار کنم. نمیدونم درد دلم به کی بگم.

این درد دل یک مادر، بگو این درد دل یک مادر، نمیدونم چی کار کنم، به کی بگم که به داد دل من برسه. ایا مجید زندان میکشه، حکم زدند و زندانش میکشه، حق تلفن زدن داره؟ حق مرخصی داره؟حق ملاقات حضوری داره؟ پدر بیمار و مادر بیمار، درد دل اینا هست.

من ناراحت نیستم که مجید زندان، افتخار میکنم ولی مجید حق باید داشته باشه از این زندان که حقوق مجید زیر پا نگذارن. این زندانی حق داره به خانواده اش زنگ بزنه، بیاد به ملاقات حضوری، حق داره مرخصی بره، ولی نمیدونم برای چی، به خدا متاسفم براشون.

با توجه به بیماری شما و پدر مجید، و اینکه قادر به سفر برای ملاقات با مجید در زندان رجایی شهر نیستید، آیا هیچ کدوم از نهادهای مرتبط و یا مسئولانشون پاسخگوی درخواست های متعدد شما مبنی بر اینکه در روزهای ملاقات حداقل امکان تماس تلفنی براتون فراهم بشه بودند یا نه.

والا ما که به این دفتر دادستانی زنگ میزنیم اونایی که اونجا هستند و جوابگو هستند میگن دستور از بالا اومده، ما هم خیلی دسترسی نداریم، اونا هم میگن ما اطلاعی نداریم، در این حد. جوابگو به اون صورت نیستند.

با دادستانی تماس میگیرم ولی هیچ وقت موفق نشدم که با آقای دادستان صحبت کنم، هر وقت هم گفتم میخوام صحبت کنم گفتند اجازه ندارین که به آقای دادستان شماره تلفن بدید و یا وقت بگیرین صحبت کنید. نامه هم دادیم، سه چهارتا هم نامه دادیم ولی خب جوابش همین بود که شما وثیقه بزارید که وثیقه هم گذاشتیم ولی جوابی به ما ندادند برای مرخصیش.

نزدیک به سال از بازداشت مجید در روز دانشجو، در پی سخنرانی که در دانشگاه امیرکبیر داشت، میگذره و در این مدت همیشه از شجاعت و تلاش های مجید در بین مردم و فعالان دانشجویی و سیاسی به نیکی یاد شده، تا جایی که از مجید به عنوان "شرف جنبش دانشجویی" یاد می کنند. در مراسم مختلف هم یاد مجید به انواع مختلف گرامی داشته شده. چه صحبتی دارید با کسانی که همیشه در این سال ها به یاد مجید بودند.

من از این ها ممنونم و تشکر میکنم. مجید مال من نیست، مال همه ملت ایران که زحمت میکشن و به یاد ما هستند. خدا به یادشون باشه. همه کسانی که زنگ میزنند و تشریف میارن به دیدار من بیمار، من از همه شون تشکر و قدردانی میکنم، خیلی خیلی ممنونم که زحمت میکشن. ما به دیدنشون افتخار میکنم و به صداشون زنده هستیم.

خانم توکلی از شما برای شرکت در این گفتگو با سایت دانشجونیوز بسیار ممنونم. امیدوارم که هر چه زودتر شاهد آزادی مجید باشیم. صحبت های پایانی شما را می شنویم.

من صحبت خاصی ندارم. من درد دل این مادر میخوام بدونم به گوش این ها برسه، که این درد دل مادریه که سه سال فرزندش ندیده. سه سال چشم انتظاره، ارتباط تلفنیش قطع کردن دو سال، یک وثیقه گذاشتم انقدر چشم انتظار بودم تا مجید بیاد ولی نگذاشتن بیاد، دلیلش هم نمیدونم. پیغام من این که ازشون میخوام به درد دل این مادر رسیدگی کنن. فقط خواسته من این که بزارن حالا که مرخصی به مجید ندادن، بزارن تلفنش آزاد بشه یا روزایی که ملاقات مجید یه زنگ به من بزنه، از راه دور منم مجید ملاقات کنم ، هزینه ش هم خودم میدم، هزینه تلفن. که مجید واقعا مثل اونا که ملاقات دارن مجید با من صحبت کنه و خواسته من از اینایی که دست اندر کار و مسئول این کار هستند، اینه که به درد دل این مادر برسن که سه سال فرزندش ندیده و چشم انتظاره. خواسته خیلی زیادی نداره و میخواد روزای ملاقات، مجید از راه دور ملاقات کنه.

رضا خندان همسر نسرین ستوده قصد ایجاد نگرانی بین دوستان ندارم احساس خطر مجبورم میکند که هشدار را داده باشم.



نسرین از دیروز که وارد چهل و یکمین روز اعتصاب غذا شده است وضع جسمی اش به مرحله ی خطرناک رسیده است.

دیروز به بهداری منتقل شده است و از این به بعد قرار شده است که هر روز به بهداری برود. فشارش آنقدر پایین بوده است که شخصی که فشار خونش را اندازه گیری کرده نتوانسته اندازه اش را به او بگوید.

مسولین قوه ی قضاییه میتوانند همه چیز را انکار کنند اما واقعیت همیشه مثل آوار بر سر کسانی که خود را به بیراهه میزنند آوار می شود. توجیه و فرافکنی و پاک کردن صورت مسئله هم مشکل را حل نخواهد نمی کند.
نسرین خواسته ی غیر قانونی ندارد.

او میگوید: "چرا بچه ی 12 ساله ی ما را به خاطر مادر مجازات می کنید!!؟"

کسی تا این لحظه در این دستگاه عریض و طویل قضایی به این سوال قانونی و بدیهی پاسخ نداده است.

حکومت ايران با کارت‌های ملی جديد کاربران اينترنت را شناسايی می‌کند



تارنمای نشريه اشپيگل اعلام کرد حکومت ايران کارت‌های شناسايی جديدی را معرفی کرده است که بيومتريک هستند و هم‌زمان در اينترنت از آن استفاده می‌شود. اقدامی استراتژيک برای کنتر
ل هر چه بيشتر مخالفان در اينترنت.

اين نشريه آلمانی روز گذشته، شنبه چهارم آذرماه (۲۴ نوامبر) در گزارش خود نوشت حکومت ايران گام ديگری به سوی نظارت کامل بر شهروندان ايرانی برداشته است.

محمدابراهيم طريقت، قائم‌مقام مجری طرح کارت هوشمند ملی ۹ آبان‌ماه سال جاری از آغاز عمليات صدور اين کارت در استان قم از روز ۱۰ آبان خبر داد و گفت: "پس از اتمام صدور کارت هوشمند ملی در استان قم از سال آينده عمليات صدور کارت برای ۶۲ ميليون ايرانی در سراسر کشور به مرور آغاز می‌شود."

کارت هوشمند ملی تمامی مشخصات شخصی فرد، ويژگی‌های مختلف بيومتريکی و اثر انگشت را ثبت می‌کند.

بيومتريک که با عنوان "زيست‌سنج" معرفی می‌شود سيستم تشخيص الگو است که يک شخص را بر اساس بردار ويژگی‌های خاص، فيزيولوژيک خاص، يا رفتاری که دارد بازشناسی می‌کند. بردار ويژگی‌ها پس از استخراج به‌طور معمول در پايگاه داده ذخيره می‌شود.

شناسايی افراد از روی اثر انگشت، اطلاعات چاپی و اطلاعات تراشه (مدار مجتمع الکترونيک نصب‌شده در کارت) صورت می‌گيرد.

سازمان ثبت احوال ايران در تارنمای خود از کارت هوشمند ملی به‌عنوان "مقدمه‌ای برای ورود به جامعه اطلاعاتی" ياد کرده و آورده است: "سازمان ثبت احوال کشور به‌عنوان مرجع امور هويتی کشور، در نظر دارد تا طی يک طرح برنامه‌ريزی شده، کارت‌های ملی هوشمند را جايگزين کارت‌های ملی فعلی کند. علاوه بر کاربردهای قبلی کارت ملی، کارت‌های جديد به‌عنوان کليد ورود به دولت الکترونيک و حرکت به سمت جامعه اطلاعاتی، اين فرصت را فراهم می‌کنند تا افراد به شيوه‌ای امن وارد فضای ديجيتالی شوند."

به‌گفته محمدابراهيم طريقت بر اساس برنامه پنجم توسعه سازمان ثبت احوال بايد برای تمامی افراد بالای ۱۵ سال کارت هوشمند ملی صادر کند که اين امر نيز طی پنج سال آينده محقق خواهد شد.

يکی از نمونه‌های کارت هوشمند، کارت شناسايی اداره مهاجرت سنگاپور برای افرادی که به‌طور منظم به اين کشور رفت‌وآمد می‌کنند است. اين کارت‌ها نيز با اثر انگشت کار می‌کنند، اما تنها منحصر به استفاده افرادی می‌شود که به اين کشور وارد و يا از آن خارج می‌شوند.

کارت شناسايی شخصی در آلمان نيز اين امکان را به افراد می‌دهد تا به ميل خود داده‌های آن را به‌منظور انجام کارهای اداری در اينترنت منتقل کنند.

اما به‌گفته قائم‌مقام مجری طرح کارت هوشمند ملی در ايران، کاربرد اين کارت‌ها در اين کشور به‌مراتب گسترده‌تر است.

کارت‌های جديد هوشمند در ايران افزون بر استفاده در ورود و خروج از اين کشور، در کارهای تجاری بر روی اينترنت، استفاده مقامات بر اينترنت، در برنامه‌های سلامت الکترونيک و توزيع کالاهای يارانه‌ای از قبيل بنزين، نيز کاربرد خواهد داشت و ايرانيان مجبور به شناسايی الکترونيکی خود خواهند بود.

به‌نوشته خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران (ايرنا) اين کارت هوشمند "همچون يک کليد" امکان ورود به دنيای ديجيتالی را برای شهروندان فراهم می‌کند.

اشپيگل آنلاين نوشته است حکومت ايران همواره اعلام کرده که در صدد ايجاد "اينترنت حلال" است تا تنها اجازه دسترسی به سايت‌های منطبق بر قوانين اسلامی ايران به مردم داده شود.

روزنامه بريتانيايی گاردين نيز در پايان ماه سپتامبر گذشته گزارش داد پژوهشگران دانشگاه پنسيلوانيا با نسخه‌ای از اين "اينترنت حلال" مواجه شده‌اند.

چنانچه حکومت ايران بتواند "اينترنت حلال" را راه‌اندازی کند می‌تواند از شهروندان خود بخواهد برای هر بار وارد شدن به اينترنت خود را با کارت شناسايی هوشمند جديد ثبت کنند.

حکومت ايران هم‌اکنون سايت‌های شبکه اجتماعی فيس‌بوک و توئيتر را فيلتر کرده است و از حدود يک سال پيش کافی‌نت‌ها به دستور حکومت مجبور شده‌اند به‌مدت شش ماه نام، نشانی، شماره تلفن کاربران اينترنت و اطلاعات در مورد سايت‌های رجوع شده را نگه‌داری کنند.

درود بر روان پاک زنده یاد بهار: محرم


در محرّم ، اهل ري خود را دگرگون مي كنند
از زمين آه و فغان را زيب گردون مي كنند

گاه عريان گشته با زنجير ميكوبند پشت
گه كفن پوشيده ،‌ فرق خويش پرخون مي كنند

گه به ياد تشنه كامان زمين كربلا
جويبار ديده را از گريه جيحون مي كنند

وز دروغ كهنه ي يا لیتنا كنّا معك
شاه دين را كوك و زينب را جگرخون مي كنند

خادم شمر كنوني گشته، وانگه ناله ها
با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون مي كنند

بر يزيد زنده ميگويند هر دم، صد مجيز
پس شماتت بر يزيد مرده ی دون مي كنند

پيش ايشان صد عبيدالله سر پا، وين گروه
ناله از دست عبيدالله مدفون مي كنند

حق گواه است، ار محمد زنده گردد ورعلي
هر دو را تسليم نوّاب همايون مي كنند

آيد از دروازه ی شمران اگر روزي حسين
شامش از دروازه ی دولاب بيرون مي كنند

حضرت عباس اگر آيد پی يك جرعه آب
مشك او را در دم دروازه وارون مي كنند

گر علي اصغر بيايد بر در دكانشان .
درد و پول آن طفل را يك پول مغبون مي كنند

ور علي اكبر بخواهد ياري از اين كوفيان
روز پنهان گشته، شب بر وي شبيخون مي كنند

لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن سعد
خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون میکنند

گر يزيد مقتدر پا بر سر ايشان نهد،
خاك پايش را به آب ديده معجون مي كنند

سندی شاهک بر زهادشان پیغمبر است
هی نشسته لعن بر هارون و مامون میکنند

خود اسيرانند در بند جفاي ظالمان
بر اسيران عرب اين نوحه ها چون مي كنند؟

شام غریبان حسین در اراک به شب لگدمال کردن حکومت اسلامی تبدیل شد


طبق گزارشات رسیده از شهروندان اراکی، مردم اراک در این مراسم به جای عزاداری، از تجمع به عمل آمده استفاده کردند و ضد حکومت جنایتکار اسلامی شعار دادند و با ماموران درگیر شدند که ج
مهوری اسلامی هم با پرتاب گاز اشک آور سعی در متفرق کردن آنان نموده. گزارش کنندگان این خبر، این تصویر را از آن واقعه فرستاده اند که برای شما گذاشته ایم.
انقلاب ما زنده است و حتی از دل مذهبی ترین مراسم، گلوی حکومت مذهبی را در مشت قدرتمند خود می فشارد.
زنده باد انقلاب ضد جمهوری اسلامی - مرگ بر جمهوری اسلامی!

هر چند نبینی تو، ولی ملت ایران شیری است که بر پرچم خورشید نشان است این بانگ نه بانگی است که از یاس برآید حلقوم امید است که با جامه دران است

چرا احمد خمینی را کشتند؟؟؟ جوابش را امروز احمدی نژاد داد....نمی گذارند که ما حق این ملت را بدهیم......یعنی رهبر و مجلس و سپاه با دزددیهای کلان می کنند وبا هر نو ع مخالف برخورد می کنند حتی احمد خمینی و حتی پسر رضائی و رفسنجانی.......ستار بهشتی

ستار بهشتی، وبلاگ نویس مخالف حکومت جمهوری اسلامی، در یکی از زندان های ایران کشته شد. سازمان های مدافع حقوق بشر شکنجه او را، که دلیل مرگش بوده، محکوم می کنند. گفته می شود مقامات جمهوری اسلامی تحقیقی را در این زمینه آغاز کرده اند.



مرگ مشکوک وبلاگ نویس ستار بهشتی در زمان حبس دردسرهایی را برای حاکمیت ایجاد کرده. این اتفاق باعث دستگیری "چند نفر" توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی شده است. عباس جعفری دولت آبادی، دادستان کل تهران، روز سه شنبه اعلام کرد که تحقیق دراین زمینه آغاز شده است. روز یکشنبه شورای عالی حقوق بشر وابسته به دستگاه قضایی اعلام کرد: "تحقیقی در این زمینه با بررسی تمامی جوانب آن به دستور ویژه رییس قوه قضاییه آیت الله صادق لاریجانی آغاز شده است."

غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور، روز دوشنبه گفت که جسد مخالف ایرانی که در تاریخ ۳۰ اکتبر دستگیر شده بود، روز ۳ نوامبر،هنگامی که ناهار او را به سلولش می بردند یافت شده است.



شکنجه در زمان بازداشت

دستگاه قضایی وعده داده است که "تعقیب قضایی مسؤلان این شکنجه ها که عمداً یا سهواً مرتکب مرگ ستار بهشتی ۳۵ ساله شده اند، بلافاصله و به شکلی قاطعانه انجام خواهد شد".

فعالان مخالف حکومت معتقدند این وبلاگ نویس که در اینترنت به انتقاد از حکومت ایران می پرداخته، در زندان تا حد مرگ شکنجه شده. به گفته سازمان عفو بین الملل، این درحالی بوده است که ستار بهشتی علیه دستگاه هایی که او را شکنجه کرده اند شکایت کرده بود.



رسوایی زندان کهریزک تکرار می شود

مسؤولان دستگاه قضایی خاطرنشان کرده اند که ستار بهشتی در زندان اوین زندانی بوده، نه در کهریزک، که به گفته مخالفان ایرانی، در جنوب تهران قرار دارد. با این حال، به گزارش عفو بین الملل، مسؤولان جمهوری اسلامی از خانواده ستار بهشتی خواسته اند در زندان کهریزک پیکر او را دریافت کنند.

در ژوئیه ۲۰۰۹ سه تن از مخالفانی که در زندان کهریزک زندانی بودند، به دلیل شکنجه ها و بدرفتاری های نگهبانان و مسؤولان زندان جان خود را ازدست دادند. پس از آن، این مرکز به دستور علی خامنه ای رهبر انقلاب بسته شد و چند تن از مسؤولان آن دادگاهی شدند.

مرگ ستار بهشتی باعث واکنش های شدیدی در نزد حاکمیت شده است. محمد دهقان، عضو کمیسیون قضایی مجلس، دراین خصوص گفت که "دستگاه قضایی باید عوامل تقصیرکار و همچنین قضاتی را که در جریان کهریزک دست داشتند دستگیر کند". او همچنین خواستار پاسخ نیروی انتظامی برای "بدرفتاری" با ستار بهشتی شد و از نگرانی خود دایر بر انجام "اقدامات نیروهای امنیتی که آبروی حکومت را به خطر می اندازد" خبر داد.

صدها مخالف – مسؤولان سیاسی، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان، وکلا، مدافعان حقوق بشر، اعضای اتحادیه ها، فیلمسازان و... – در زندان های ایران یا در حصر خانگی بسر می برند. از میان این افراد می توان به جعفر پناهی، فیلمساز، و نسرین ستوده، وکیل و مدافع حقوق بشر، اشاره کرد که در تاریخ ۲۶ اکتبر جایزه ساخاروف را از آن خود کردند.

۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

سالروز شهادت سید علی موسوی از شهدای عاشورا 1388 امسال با سالروز تولد دخترش برابر بود! تولدت مبارک دختر نازنین مقاوم وداغدار

در پیکار با ستم مصمم باشید هرگز ستم را نپذیرید


عکس

اقدام پسندیده علی دایی در تاسوعا


.
.
.
.


علی دایی صبح امروز دو کامیون محموله وسایل گرم و غذای سرد برای مردم زلزله زده ورزقان ارسال کرد.
به گزارش فارس، در شرایطی که سرمای شدیدی مناطق زلزله‌زده ورزقان و برخی از شهرستان‌های آذربایجان شرقی را در برگرفته است و هنوز هم ساکنان این مناطق با مشکلاتی مواجه هستند، علی دایی دو کامیون محموله پوشاک گرم و وسایل اولیه برای زندگی ساکنان این منطقه راهی ورزقان و سایر شهرستان های زلزله‌زده کرد.
وی برای دومین بار است که پس از سفر به ورزقان و دیدار از مناطق زلزله‌زده این شهرستان، این اقدام خداپسندانه را در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی انجام داده است.
.
.
Mah Saa Hatami

كنار دريا ما رو هم دعا كنيد :))

جاویدنام محمد مهدی اصغری را از یاد نبریم.



مهدی اصغری کسی بود که برای اولین بار نتایج واقعی شمارش آرای ریاست جمهوری دهم را افشا نمود و تنها دو روز بعد در اثر سانحه ساختگی آن هم با ماشین مزدا 3 که از امنیت بالایی برخوردار است، در بزرگراه تهر
ان کرج به قتل رسید.
اما نام او به اشتباه محمد عسگری معرفی گردید .

محمد مهدی اصغری جزو برترین های رشته امنیت شبکه در ایران بود.
او مشاور برقراری امنیت شبکه ای وزارت اطلاعات و وزارت کشور بود و مشاور اجرایی پیاده سازی کارت سوخت را نیز بر عهده داشت و نیز مشاور پیاده سازی شبکه شرکت پارس خودرو و ارتباط این شرکت با رنوی فرانسه را برقرار نموده بود.

زنده یاد محمد اصغری مدرک سخت افزاری کامپیوتر را از دانشگاه شریف گرفته و دوره های تخصصی سیسکو و " ام سی اس ای" را با رتبه ای عالی گذرانده بود .

آخرین گفته او به نزدیکان این جمله بوده است: حتما باید به خیابان ها بیایید و در خانه ها نمانید...



یادش گرامی باد
سی ام خردادماه، روز جهانی ندا ♥


.

۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

به جرم امداد رساني به هموطنان زلزله زده، آرتمیس ورزنده، بازيگر سينما و تلويزيون بازداشت شد!


به جرم امداد رساني به هموطنان زلزله زده، آرتمیس ورزنده، بازيگر سينما و تلويزيون بازداشت شد!
------------------------------------------------------
آرتمیس ورزنده، بازيگر سينما و تلويزيون بازداشت شد...آرتمیس ورزنده هنرمند سينما و تلويزيون به همراه امدادگران ديگر ِ حاضر در كمپ روستاي سرند در مناطق زلزله زده آذربايجان شرقي، به جرم امداد رساني به هموطنان زلزله زده بازداشت شد.

اين هنرمند جوان، بازي در سریال ها و فیلم های سینمایی چون؛ روژان، مشق عشق، راه شب، خواستگاران، شاید برای شما اتفاق بیافتد، چهره به چهره، پسر تهرونی و ... را در كارنامه خود دارد.
------------------------------------------------------
آرتمیس ورزنده
، بازيگر سينما و تلويزيون بازداشت شد...آرتمیس ورزنده هنرمند سينما و تلويزيون به همراه امدادگران ديگر ِ حاضر در كمپ روستاي سرند در مناطق زلزله زده آذربايجان شرقي، به جرم امداد رساني به هموطنان زلزله زده بازداشت شد.

اين هنرمند جوان، بازي در سریال ها و فیلم های سینمایی چون؛ روژان، مشق عشق، راه شب، خواستگاران، شاید برای شما اتفاق بیافتد، چهره به چهره، پسر تهرونی و ... را در كارنامه خود دارد.

ننگ بر رژیم انیرانی ولایت فقیه:


ننگ بر رژیم انیرانی ولایت فقیه:

"حسن نصرالله، دبيرکل حزب الله لبنان: در جنگ آینده، هزاران موشک بر تل آویو فرود خواهد آمد."

و همچنین:

"منابع مطبوعاتی اعلام کردند که ماهواره های اسرائیل یک کشتی ایرانی را در حال بارگیری اسلحه و جنگ افزار در بندرعباس رصد کردند.

به گزارش روزنامه "ساندی تایمز" کارشناسان امنیتی اعتقاد دارند این اسلحه برای انتقال به غزه از طریق دریای سرخ ، سودان و مصر بارگیری شده است.

گفته می شود این کشتی موشک هایی از نوع "فجر ۵" بارگیری کرده است و نیز احتمال دارد قطعات موشک "شهاب ۳" نیز به سودان ارسال کرده تا در این کشور نصب شوند.

"ساندی تایمز" به نقل از منابعی در ارتش اسرائیل اعلام کرد که تل آویو هر نوع محموله اسلحه ایرانی را که به غزه ارسال شود پیش از رسیدن به مقصد مورد هدف قرار خواهد داد."

"حسن نصرالله، دبيرکل حزب الله لبنان: در جنگ آینده، هزاران موشک بر تل آویو فرود خواهد آمد."

و همچنین:

"منابع مطبوعاتی اعلام کردند که ماهواره های اسرائیل یک کشتی ایرانی را در حال بارگیری اسلحه و جنگ افزار در بندرعباس رصد کردند.

به گزارش روزنامه "ساندی تایمز" کارشناسان امنیتی اعتقاد دارند این اسلحه برای انتقال به غزه از طریق دریای سرخ ، سودان و مصر بارگیری شده است.

گفته می شود این کشتی موشک هایی از نوع "فجر ۵" بارگیری کرده است و نیز احتمال دارد قطعات موشک "شهاب ۳" نیز به سودان ارسال کرده تا در این کشور نصب شوند.

"ساندی تایمز" به نقل از منابعی در ارتش اسرائیل اعلام کرد که تل آویو هر نوع محموله اسلحه ایرانی را که به غزه ارسال شود پیش از رسیدن به مقصد مورد هدف قرار خواهد داد."