۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

به یاد زنده یاد شبنم سهرابی


به یاد زنده یاد شبنم سهرابی

شبنم سهرابی زن ۳۴ ساله ای بود که ظهر روز عاشورا 88 توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.

ما
در میانسال شبنم سهرابی که به خاطر ترس ، درباره ماجرای کشته شدن دخترش سکوت کرده بود در مصاحبه ای با سایت «رای من کجاست» و در مورد اینکه ظهر عاشورای 88 دخترش از خانه بیرون رفته بود گفت:

“دخترم نمی دانست چنین سرنوشتی آن هم روز عاشورا در انتظارش باشد. هر روز با خودم می گویم چطور ممکن است ماشین نیروی انتظامی دختر مرا زیر کرده باشد؟ شبنم هیکل درشتی داشت و چاق بود و نمی توانم آن هیکل را تصور کنم که زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی له شده باشد. ”

بر اساس این گزارش مادر شبنم در مورد تحویل گرفتن جسد دخترش گفت: ” به همه جا سر زدم . تمام بیمارستان ها را زیر و رو کردم و فهمیدم که شبنم را به بیمارستان رسول اکرم منتقل کرده اند اما از او هیچ خبری نبود و هیچ کس هم پاسخگو نبود تا این که بعد از بیست روز بی خبری از وضعیت دخترم به خانه ما تلفن کردند و گفتند که جسد دخترم در سردخانه کهریزک است.”

مادر شبنم سهرابی در مصاحبه ای که با او انجام دادم در مورد پیگیری های قضایی خود گفته است:

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور.

من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند.

مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد…اینها دل مرا آتش می زند.

من این فیلم را کجا ببرم؟

جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟

خوب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید.

برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد…

شبنم یک دختر هفت ساله به نام «نگین» دارد که پس از کشته شدن مادرش به گفته ی مادربزرگش در روزهای نخست دچار افسردگی شده بود و مدام سراغ مادرش را می گرفت.

شبنم سهرابی زن ۳۴ ساله ای بود که ظهر روز عاشورا 88 توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.

ما
در میانسال شبنم سهرابی که به خاطر ترس ، درباره ماجرای کشته شدن دخترش سکوت کرده بود در مصاحبه ای با سایت «رای من کجاست» و در مورد اینکه ظهر عاشورای 88 دخترش از خانه بیرون رفته بود گفت:

“دخترم نمی دانست چنین سرنوشتی آن هم روز عاشورا در انتظارش باشد. هر روز با خودم می گویم چطور ممکن است ماشین نیروی انتظامی دختر مرا زیر کرده باشد؟ شبنم هیکل درشتی داشت و چاق بود و نمی توانم آن هیکل را تصور کنم که زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی له شده باشد. ”

بر اساس این گزارش مادر شبنم در مورد تحویل گرفتن جسد دخترش گفت: ” به همه جا سر زدم . تمام بیمارستان ها را زیر و رو کردم و فهمیدم که شبنم را به بیمارستان رسول اکرم منتقل کرده اند اما از او هیچ خبری نبود و هیچ کس هم پاسخگو نبود تا این که بعد از بیست روز بی خبری از وضعیت دخترم به خانه ما تلفن کردند و گفتند که جسد دخترم در سردخانه کهریزک است.”

مادر شبنم سهرابی در مصاحبه ای که با او انجام دادم در مورد پیگیری های قضایی خود گفته است:

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور.

من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند.

مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد…اینها دل مرا آتش می زند.

من این فیلم را کجا ببرم؟

جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟

خوب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید.

برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد…

شبنم یک دختر هفت ساله به نام «نگین» دارد که پس از کشته شدن مادرش به گفته ی مادربزرگش در روزهای نخست دچار افسردگی شده بود و مدام سراغ مادرش را می گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر