فصلِ خون و انتخابات آمد و کشتارِ دیگر
دوباره من سِپر میگردم و شیدای بی سر
برای دولتی که پوششِ آزاد جرم است
مؤثر بودنِ رأیت خیالاتِ محال است
چو دولت یاوه گوید از عطا و بذل و بخشش
همه دانند کذبِ این سخن بی فکر و پرسش
دروغها و نمایش در رسانه های جمعی
پوستر و بیرق به کوچه٬ جلوه هایی از دورنگی
برای جلبِ مردم گوید از هر نوع رهایی
نشاط و کار و مسکن٬ وعده های پوچ خالی
به زورِ پول و تهدید و گهی با کیک و ساندیس
همی خواهند گیرند از بَرَت رأیی و تشخیص
که تا دانند این ملت به مرز و بوم ایران
هنوزم راضی اند از کرده ها و قیمت نان
ولی ای هموطن این رأی و بازیها و کرنش
پر از یوغ و فریب و حیله است و ظلمِ فاحش
به محضِ انتصابِ دولتِ اسلامیِ نو
فراموشی بگیرد٬ هار گردد٬ از پسِ تو
پوریا مفتون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر