۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه


جوانان سازمان رستاخیز نوین ایران در 20 اکتبر نشان دادند خون قدرشناسی و میهن پرستی در رگهای ایرانیان جریان دارد
همایش 20 اکتبر نقطه عطفی بود در فضای سیاسی ما ایرانیان
در 20 اکتبر هموندان سازمان رستاخیز نوین و مردم پیوسته به همبستگی هواداران پادشاهی سدها را شکستند و با سرود شاهنشاهی و فریاد جاوید شاه فضای رعب وحشت را درهم کوبیدند
آری مدتها بود شورشیان 57 و روشنفکرنماهای اپوزسیون پروانه آوردن نام خاندان ایرانساز پهلوی را در کارزار سیاسی و تظاهراتهای خارج نشین نمیدادند اما از 20 اکتبر فصل جدیدی برای مبارزین ایران آغاز شده است
انتظار میرود با این سد شکنی از این پس نیروهای میهن پرست در کشورهای اروپایی با فرتورهای خاندان ایرانساز پهلوی در فضای سیاسی ایران در اروپا و خارج از ایران حضور یابند
پاینده جاوید باد سامانه شاهنشاهی ایران
امید دانا




از چشمان تو شرمساریم بانوی مقاوم


- پانزدهمین روز

با تشکر از صفحه برابری زن و مرد:
https://www.facebook.com/page.barabari

هشت سال هر سه شنبه در انتظار اعدام روایت مهدی محمودیان از زندان رجایی‌شهر



امروز که این گزارش را می نویسم آمار افرادی که زیر حکم اعدام قرار دارند ۱۱۱۷ نفر است که در این میان ۷۳۴ نفر از آنان محکوم به قصاص بوده و باقی این تعداد یعنی ۳۸۳ نفر 
محکوم به اعدام، که ۱۴ نفر از این افراد با اتهاماتی سیاسی و امنیتی محکوم به اعدام شده اند. نزدیک به هزار نفر آمار زندانیانی است که به حبس ابد یا احکام بالای ۲۰ سال محکومند که بسیاری از این افراد نیز به اعدام محکوم شده بودند که تا قبل از شکستن حکمشان عذاب ها و شکنجه زیر حکم بودن را تجربه کرده اند».

این بخشی از گزارش هولناک مهدی محمودیان از زندان رجایی شهر کرج است که در وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی منتشر شده؛ محمودیان پیش تر برای افشای فجایع بازداشتگاه کهریزک و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

آنچه در پی می آید متن کامل گزارش اوست:


بعد از ۱۶ سال توانسته بود کودکی را در آغوش کشیده و او را نوازش کند. بعد از سال ها دست و پنجه نرم کردن با بیماری قلبی بالاخره به بیمارستان اعزام شده تا تحت جراحی قلب باز قرار گرفته است. برای عیادت به سلولش رفتم. منتظرم از سختی عمل جراحی و یا از عذاب ۳۰ روز بستری شدن در بیمارستان با دستبند و پابند بگوید، اما با لذتی وصف ناپذیر می گوید بعد از ۱۶ سال آنجا کودکی را در آغوش کشیدم. می گوید بعد از ۷ سال یک اتومبیل را از نزدیک دیده است و چقدر غمگین می گوید: خدا را شکر قبل از مرگم دوباره یک درخت را از نزدیک دیدم.

بیش از ۸ سال است که هر سه شنبه منتظر است تا برای اجرای حکم اعدام به “زیر هشت” فراخوانده شود. سالها پیش در خواب دیده است سه شنبه روزی به دار آویخته می شود با آنکه بیش از ۷ سال از تایید حکمش می گذرد همیشه با این کابوس زندگی کرده است. پس از سه سال حبس در زندان های عراق و اردن، نهم مرداد سال ۷۸ توسط سازمان ملل به ایران تحویل داده می شود و سپس به جرم هواپیما ربایی به اعدام محکوم می شود.

سال ۸۲ برای نخستین بار برای اجرای حکم به انفرادی برده می شود اما به دلایل نامعلومی اجرای حکمش به تعویق افتاده و تا به امروز با سنی بیش از ۶۰ سال نزدیک ۹ سال است که در انتظار مرگ و چوبه دار بسر می برد.

اعدام همیشه یکی از مسائل مناقشه آمیز حقوق بشر بوده است. بیش از ۱۶۰ کشور جهان مجازات اعدام را در قوانین خود ملغی کرده اند با این حال ایران و ۴۱ کشور دیگر جهان هنوز از مجازات اعدام در قوانین خود بهره می برند و متاسفانه ایران با توجه به نسبت جمعیتی خود با اختلاف زیادی در صدر کشورهای جهان قرار دارد.

آنچه که بیش از همه چیز حساسیت برانگیز است عدم رعایت دقیق آیین دادرسی عادلانه برای افرادی است که برایشان حکم اعدام صادر می شود. به خصوص افرادی که به اعدام های حکومتی از جمله اعدام های سیاسی، امنیتی، مواد مخدر یا امثالهم محکوم می شوند غالبا حتی از در اختیار داشتن وکلای اختیاری، حق دفاع آزادانه، مطالعه پرونده، دادگاه های عادلانه و … محروم هستند. در پرونده های مربوط به قصاص نیز میزان نفوذ شاکی و متهم در نوع و سرعت و اجرای حکم تاثیر زیادی دارد.

اینجا زندان رجایی شهر است!

با آنکه با ظرفیتی کمتر از هزار نفر ساخته شده است، نزدیک به ۵ هزار زندانی را در خود جای داده است. باور کردنی نیست اما حقیقت دارد. بیش از ۱۱۰۰ نفر در این زندان زیر حکم اعدام قرار دارند.

امروز دوم آبان ماه که این گزارش را می نویسم آمار افرادی که زیر حکم اعدام قرار دارند ۱۱۱۷ نفر است که در این میان ۷۳۴ نفر از آنان محکوم به قصاص بوده و باقی این تعداد یعنی ۳۸۳ نفر محکوم به اعدام، که ۱۴ نفر از این افراد با اتهاماتی سیاسی و امنیتی محکوم به اعدام شده اند. نزدیک به هزار نفر آمار زندانیانی است که به حبس ابد یا احکام بالای ۲۰ سال محکومند که بسیاری از این افراد نیز به اعدام محکوم شده بودند که تا قبل از شکستن حکمشان عذاب ها و شکنجه زیر حکم بودن را تجربه کرده اند.

مباحث حقوق بشری و اجتماعی اعدام و تاثیرات مثبت و منفی آن در جامعه و همانطور در میزان کاهش و افزایش جرم در یک جامعه را به یک وقت دیگر و متخصصان آن می سپارم. اما دردناک تر و غیر انسانی تر از خود اعدام ، سال ها چشم انتظاری و عذاب کسی است که زیر حکم اعدام قرار دارد.

درباره محکومان به قصاص یک موضوع دیگر نیز بر این عذاب و انتظار می افزاید. کسانی که غالبا بر اثر یک نزاع یا یک لحظه عصبانیت مرتکب قتل شده به غیر از اینکه سال ها باید در انتظار مرگ باشند گاه و بیگاه برای اجرای حکمشان فراخوانده می شوند و طبق روال می بایست ۲۴ ساعت آخر را در انفرادی بگذرانند که به پای چوبه دار برده شده اما حکمشان به دلایلی به طور موقت لغو می شود و باید به سلول های خود بازگردند. این اتفاق دو، سه ، چهار حتی ده بار امکان دارد که تکرار شود. یکی از این افراد وقتی بیرون از زندان پیگیر کارهایش برای لغو حکم اعدام بودیم، وقتی برای چندمین بار حکم اعدامش به تعویق افتاده بود در یک تماس تلفنی گفت: ترا به خدا بگذارید اعدامم کنند. من یک بار مرتکب قتل شده ام اما ۱۳ بار برای اجرای حکم زیر طناب دار رفته ام. این مصداق بارز شکنجه است.

بنا بر یک آمار رسمی که توسط قوه قضاییه ارائه شده است، متوسط اجرایی شدن حکم اعدام ۵ سال است یعنی به طور میانگین هر محکومی ۵ سال تحت شکنجه قبل از اعدام قرار می گیرد البته بگذریم که محکومین زیادی بیش از اینها تحت این عذاب طاقت فرسا قرار گرفته و می گیرند و به جرات می توان گفت که این ۵ سال کف این انتظار است.

همه ی زندان ها برای جلب رضایت قصاص کمیته ای برای حل اختلاف دارند بلکه بتوان از خانواده ی شاکی رضایت گرفت اما این دفتر در زندان رجایی شهر یک سال است که به دستور رییس زندان تعطیل شده است.

اینجا زندان رجایی شهر است!

بیش از ۱۱۰۰ نفر منتظر برپا شدن چوبه های دار در مقابل چشمانشان هستند. ۱۱۰۰ نفر روز و شبشان را با کابوس مرگ به پایان می رسانند. آرزویشان کوچک است، می خواهند قبل از مرگ درخت را ببینند.

نزاع گرسنگان بر سر ته مانده سطل‌های زباله‌



به گزارش ایران پرس نیوز: بخش عمده‌ای از مردم ایران از نظر اقتصادی آنقدر با مشکل روبرو شده‌اند که شرایط زیست و ادامه معیشت برای آنان بسیار دشوار شده است.
در شب‌های پایتخت که کم کم رو به سردی می‌رو
د در بسیاری از کوچه و خیابان‌ها سطل‌های زباله تبدیل به رستوران‌هایی شده که فقرا و زباله‌گردها شکم خود را با ته مانده غذاهای آن سیر می‌کنند.
گرسنگانی که برای بقا مجبورند به زباله گردی روی آورند.

نیمه شب گذشته حوالی میدان فردوسی میان گرسنگان بر سر سطل‌های زباله مقابل رستوران‌ها و ساندویچ فروشی‌ها نزاع در گرفته بود. صبح امروز نیز در مقابل متروی میدان آزادی پس از آنکه دخترکی ته مانده بیسکویت خود را داخل سطل زباله انداخت پیرمردی با ظاهری تاسف بار و لباسی پاره و کثیف با ولع به سراغ سطل زباله رفت و ته مانده بیسکویت را چنان می‌خورد که گویی سالهاست در قحطی گرفتار شده است.
تعداد کودکان کار در واگن‌های مترو و بر سر چهارراه ها نیز افزایش شدیدی پیدا کرده‌ که گویای افزایش فقر در بین مردم است.

http://www.iranpressnews.com/source/135629.htm

دریغ است ایـران که ویـران شــود ، کُنام پلنگــــان و شیــران شــود


دریغ است ایـران که ویـران شــود ، کُنام پلنگــــان و شیــران شــود
چـو ایـــــران نباشد تن من مـبــاد، در این بـــوم و بر زنده یک تن مبــــاد
همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم ، جــهان بر بـداندیـــــش تنـگ آوریم همه سربه سر
تن به کشتـن دهیم، از آن به، که کشــور به دشمن دهـیم
.............................
اگر به ایران و اتحاد و یکپارچگی ایران می اندیشی ، فارغ از هر عقیده و قومیتی و....در پاسخ به دولتهای بیگانه که طرح تجزیه ایران را از آذربایجان تا کردستان و....در سر دارند ، غیرت ایرانی و همبستگی خودت را نشان بده وبا ما همصدا شو ....
وعده ما روز آدینه مورخ 9 نوامبر 2012، ساعت 2 بعدازظهر _ مینتوریت ، استکهلم

فردا چهار شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۱ نسرین ستوده وارد پانزدهین روز اعتصاب غذای خود خواهد شد.

تخریب شبانه راههای مخفی کاخ حمیدیه خوزستان








می گویند ده کیلومتر زیر زمین کاخ حمیدیه راه مخفی وجود دارد که دها شتر با بارش می توانند از آن عبور کنند. کاخی که در دوران قاجار برای حاکم حمیدیه ساخته شد ولی اکنون شبانه و در خفا تخریب می‌شود.

به گزارش مهر، کاخ حمیدیه محل حکمرانی شیخ حمید کعبی در مرکز شهر حمیدیه ٢٥ کیلومتری شمال غرب اهواز بود و یکی از نمونه‌های کم نظیر کاخ‌های دوره قاجاریه در خوزستان است. مساحت این کاخ حدود 6 هکتار و دارای چهار ساختمان و عمارت است و بقیه آن را باغ تشکیل داده است....

تخریب شبانه راههای مخفی کاخ حمیدیه خوزستان

می گویند ده کیلومتر زیر زمین کاخ حمیدیه راه مخفی وجود دارد که دها شتر با بارش می توانند از آن عبور کنند. کاخی که در دوران قاجار برای حاکم حمیدیه ساخته شد ولی اکنون شبانه و در خفا تخریب می‌شود.

به گزارش مهر، کاخ حمیدیه محل حکمرانی شیخ حمید کعبی در مرکز شهر حمیدیه ٢٥ کیلومتری شمال غرب اهواز بود و یکی از نمونه‌های کم نظیر کاخ‌های دوره قاجاریه در خوزستان است. مساحت این کاخ حدود 6 هکتار و دارای چهار ساختمان و عمارت است و بقیه آن را باغ تشکیل داده است.

در سالهای بعد از انقلاب و شروع جنگ  تحمیلی مدتی این کاخ در اختیار یکی از ارگانهای نظامی بود  و پس از آن سازمان آب و برق خوزستان مالک بود تا اینکه قصد تخریب آن را کرد. این موضوع همان موقع رسانه ای و از این اقدام جلوگیری شد چرا که کاربری این اثر تاریخی طبق آنچه در دایره فنی استانداری خوزستان ثبت  شده باستانی است. به همین دلیل اداره میراث فرهنگی خوزستان در آن زمان نامه ای به استانداری مبنی بر اینکه این اثر باستانی است نوشت و خواست تا این بنا به اداره کل میراث فرهنگی تحویل داده شود.

تا اینکه در این اثر که دهم مهر١٣٨٠با شماره ثبت٣٩٨٠ به فهرست آثار ملی افزوده شد ولی اکنون چند روزی است که درحال تخریب بناهای زیرزمینی ، آثار باقی مانده و راههای مخفی آن هستند این درحالی است که تنها یک بخش از این عمارت در دست نگهبان است.

این موضوع از سوی اداره میراث فرهنگی پیگیری شد اما عنوان کردند که اکنون این عمارت در اختیار شبکه آبیاری کرخه و شائور زیر نظر وزارت نیروست. سازمان میراث فرهنگی نیز نامه نگاری هایی انجام داد اما تا کنون هیچ نتیجه ای نگرفته است.

اکنون دوستداران میراث فرهنگی در خوزستان خبر از تخریب شبانه این کاخ را می دهند و عنوان می کنند که این عمارت که بارها دستخوش تغییرات و تخریب های گوناگون قرار گرفته به دور از چشم مسئولان میراث فرهنگی به صورت شبانه تخریب می شود. این تخریب نیز از زیرزمین کاخ که راههای مخفی داشته است شروع شده است.

۱۴ سال بی خبری از سعید زینالی؛ دانشجوی بازداشتی در کوی دانشگاه



خبرگزاری هرانا - مادر سعید زینالی، دانشجویی که ۵ روز بعد از ۱۸ تیر ۷۸ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون هیچ خبری از وی در دست نیست، اعلام کرد که مسئولان دادستانی در تماسی تلفنی به او گفته‌اند سعید آزاد شده اما در مراجعه به دادستانی پاسخ داده‌اند اشتباهی صورت گرفته است.

بنا به گزارش تارنمای کلمه ، اکرم نقابی گفت که ۱۴ سال از روزی که سعید
 را بازداشت کردند و بردند می‌گذرد و هیچ جواب درستی به من نمی‌دهند در ‌‌نهایت می‌گویند خودت را بگذار جای مادرانی که بچه‌شان در جبهه شهید شده و جنازه‌اش نیامده.

آخر بچه من که در جبهه شهید نشد خودشان از توی خانه خودم آمدند و بردند چطور خودم را بگذارم جای آن مادران؟

سعید زینالی، ۲۳ تیر ماه ۱۳۷۸ در مقابل چشم‌های مادرش بازداشت شد و از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیو‌تر دانشگاه تهران در دست نیست.

خانواده آقای زینالی از ۱۴ سال پیش تاکنون برای گرفتن خبری از فرزندشان به همه مراکز امنیتی و قضایی مراجعه کرده اند اما هیچ پاسخ درستی به آنها داده نشده است.

اکرم نقابی، مادر سعید زینالی به روز می گوید: “هیچ جواب قطعی نمیدهند یک ماه پیش از دادستانی به من زنگ زدند گفتند که سعید زینالی آزاد شده. نمیدانید چقدر خوشحال شدم چه حالی پیدا کردم. اما بعد انکار کردند. گفتند ما پرونده را دیدیم اشتباه شده. بعد گفتند نگران نباشید و ما پی گیر هستیم و خبرتان میکنیم.”

او می افزاید: “رفتیم دادستانی گفتند نماینده سپاه را خواسته ایم اینجا و با او جلسه می گذاریم و قضیه را روشن میکنیم. قرار بود ظرف ده روز جلسه را بگذارند اما اکنون ۲۵ روز گذشته و هیچ خبری نیست”.

می پرسم چه کسی تماس گرفت و خبر از آزادی سعید داد؟ می گوید: “آقای خدابخشیان، دادیار ناظر زندان اوین بود که به پدر سعید گفته هر موقع میخواهیم جای سعید را پیدا کنیم و به شما اطلاعات بدهیم جایش را عوض می کنند. اما توضیح نداده که چه کسی جای سعید را عوض میکند اصلا سعید دست چه کسی است؟ اصلا زنده است؟”

او می افزاید: “در نهایت هم گفتند پرونده سعید، دست حاجی یعنی آقای دولت آبادی است ایشان باید به شما جواب بدهند و وقت میدهیم با حاجی ملاقات کنید اما تا الان وقت نداده اند که بپرسیم چه بلایی سر بچه من آمده؟ اگر کشته شده بگویند زنده است بگویند ملاقات بدهند اصلا بگذارند فقط یک تلفن بکند. من یک مادرم، ۱۴ سال گذشت ۱۴ سال تمام مرا بازی داده اند انگار که بچه گیر آورده اند. هر روز می گویند بیا اینجا بنشین فردا فلان می کنیم پس فردا بهمان میکنیم و…همین طور سر می دوانند.”

خانم نقابی می گوید: “من هم که نمی روم خودشان زنگ میزنند می گویند فلان روز بیا فلان جا درباره سعید صحبت کنیم. می رویم باز ما را بازی میدهند. میگویند درخواست ملاقات بنویس. می نویسیم می گویند خبر میدهیم و دیگر باز خبری نمی شود. دیگر بریده ام، نمیدانم چه باید بکنم، به کدام عدالت و کدام قانون شکایت ببرم. خودشان زنگ میزنند می روم میگویند یک ماه صبر کن. دو ماه صبر کن ما خبر میدهیم و مساله امنیتی است و… آن روز در دادستانی دیگر داد و بیداد کردم، گفتم آقا ۱۴ سال صبر کردم باز هم باید صبر کنم؟ به من گفتند حال و روزت را بنویس و درخواست ملاقات بنویس. من بعد از آزادی از زندان به دلیل پارگی رگ های عصبی جراحی کردم و با عصا رفته بودم. نوشتم همه را و گفتند به حاجی میدهیم و خبر میدهیم. باز هم هیچ خبری نشد.”

مادر سعید زینالی که به شدت متاثر است و توان صحبت کردن ندارد می گوید:” من نمیدانم اگر رهبر صدای مرا می شنود دولت صدای مرا می شنود، هر کسی که می شنود، من یک مادرم خسته شده ام از این زندگی و این دربه دری. خسته شده ام از التماس کردن از این اداره واز این ارگان به آن ارگان رفتن و سئوال کردن و التماس کردن برای گرفتن یک خبر. به من میگویند خودت را بگذار جای مادرانی که بچه هایشان در جبهه ها شهید شده و جنازه هایشان نیامده. اما آخر بچه من که جبهه نرفت، شهید نشد، خود همین آقایان آمدند از خانه من بچه مرا بردند.یک روز نیست که من عکس و لباس سعید را بغل نکنم و زار نزنم. آخر خدا را خوش می آید؟ چرا با ما اینطور بازی میکنند. بگویند کشته شده من دیگر انتظار نکشم.”

https://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/13987-1.html

۱۴ سال بی خبری از سعید زینالی؛ دانشجوی بازداشتی در کوی دانشگاه

خبرگزاری هرانا - مادر سعید زینالی، دانشجویی که ۵ روز بعد از ۱۸ تیر ۷۸ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون هیچ خبری از وی در دست نیست، اعلام کرد که مسئولان دادستانی در تماسی تلفنی به او گفته‌اند سعید آزاد شده اما در مراجعه به دادستانی پاسخ داده‌اند اشتباهی صورت گرفته است.

بنا به گزارش تارنمای کلمه ، اکرم نقابی گفت که ۱۴ سال از روزی که سعید را بازداشت کردند و بردند می‌گذرد و هیچ جواب درستی به من نمی‌دهند در ‌‌نهایت می‌گویند خودت را بگذار جای مادرانی که بچه‌شان در جبهه شهید شده و جنازه‌اش نیامده.

آخر بچه من که در جبهه شهید نشد خودشان از توی خانه خودم آمدند و بردند چطور خودم را بگذارم جای آن مادران؟

سعید زینالی، ۲۳ تیر ماه ۱۳۷۸ در مقابل چشم‌های مادرش بازداشت شد و از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیو‌تر دانشگاه تهران در دست نیست.

خانواده آقای زینالی از ۱۴ سال پیش تاکنون برای گرفتن خبری از فرزندشان به همه مراکز امنیتی و قضایی مراجعه کرده اند اما هیچ پاسخ درستی به آنها داده نشده است.

اکرم نقابی، مادر سعید زینالی به روز می گوید: “هیچ جواب قطعی نمیدهند یک ماه پیش از دادستانی به من زنگ زدند گفتند که سعید زینالی آزاد شده. نمیدانید چقدر خوشحال شدم چه حالی پیدا کردم. اما بعد انکار کردند. گفتند ما پرونده را دیدیم اشتباه شده. بعد گفتند نگران نباشید و ما پی گیر هستیم و خبرتان میکنیم.”

او می افزاید: “رفتیم دادستانی گفتند نماینده سپاه را خواسته ایم اینجا و با او جلسه می گذاریم و قضیه را روشن میکنیم. قرار بود ظرف ده روز جلسه را بگذارند اما اکنون ۲۵ روز گذشته و هیچ خبری نیست”.

می پرسم چه کسی تماس گرفت و خبر از آزادی سعید داد؟ می گوید: “آقای خدابخشیان، دادیار ناظر زندان اوین بود که به پدر سعید گفته هر موقع میخواهیم جای سعید را پیدا کنیم و به شما اطلاعات بدهیم جایش را عوض می کنند. اما توضیح نداده که چه کسی جای سعید را عوض میکند اصلا سعید دست چه کسی است؟ اصلا زنده است؟”

او می افزاید: “در نهایت هم گفتند پرونده سعید، دست حاجی یعنی آقای دولت آبادی است ایشان باید به شما جواب بدهند و وقت میدهیم با حاجی ملاقات کنید اما تا الان وقت نداده اند که بپرسیم چه بلایی سر بچه من آمده؟ اگر کشته شده بگویند زنده است بگویند ملاقات بدهند اصلا بگذارند فقط یک تلفن بکند. من یک مادرم، ۱۴ سال گذشت ۱۴ سال تمام مرا بازی داده اند انگار که بچه گیر آورده اند. هر روز می گویند بیا اینجا بنشین فردا فلان می کنیم پس فردا بهمان میکنیم و…همین طور سر می دوانند.”

خانم نقابی می گوید: “من هم که نمی روم خودشان زنگ میزنند می گویند فلان روز بیا فلان جا درباره سعید صحبت کنیم. می رویم باز ما را بازی میدهند. میگویند درخواست ملاقات بنویس. می نویسیم می گویند خبر میدهیم و دیگر باز خبری نمی شود. دیگر بریده ام، نمیدانم چه باید بکنم، به کدام عدالت و کدام قانون شکایت ببرم. خودشان زنگ میزنند می روم میگویند یک ماه صبر کن. دو ماه صبر کن ما خبر میدهیم و مساله امنیتی است و… آن روز در دادستانی دیگر داد و بیداد کردم، گفتم آقا ۱۴ سال صبر کردم باز هم باید صبر کنم؟ به من گفتند حال و روزت را بنویس و درخواست ملاقات بنویس. من بعد از آزادی از زندان به دلیل پارگی رگ های عصبی جراحی کردم و با عصا رفته بودم. نوشتم همه را و گفتند به حاجی میدهیم و خبر میدهیم. باز هم هیچ خبری نشد.”

مادر سعید زینالی که به شدت متاثر است و توان صحبت کردن ندارد می گوید:” من نمیدانم اگر رهبر صدای مرا می شنود دولت صدای مرا می شنود، هر کسی که می شنود، من یک مادرم خسته شده ام از این زندگی و این دربه دری. خسته شده ام از التماس کردن از این اداره واز این ارگان به آن ارگان رفتن و سئوال کردن و التماس کردن برای گرفتن یک خبر. به من میگویند خودت را بگذار جای مادرانی که بچه هایشان در جبهه ها شهید شده و جنازه هایشان نیامده. اما آخر بچه من که جبهه نرفت، شهید نشد، خود همین آقایان آمدند از خانه من بچه مرا بردند.یک روز نیست که من عکس و لباس سعید را بغل نکنم و زار نزنم. آخر خدا را خوش می آید؟ چرا با ما اینطور بازی میکنند. بگویند کشته شده من دیگر انتظار نکشم.”

https://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/13987-1.html

۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

عکس کودک آزاری بهت آور در نمایش مسخره تعزیه واقعا به حال این ابلهان باید تاسف خورد. زهر ترک کردن کودک بیچاره برای گریاندن مردم!


عکس کودک آزاری بهت آور در نمایش مسخره تعزیه
واقعا به حال این ابلهان باید تاسف خورد.
زهر ترک کردن کودک بیچاره برای گریاندن مردم!


فیروزآبادی: تا زمانی که مردم آمریکا از حقوق دمکراتیک خود محرومند با آمریکا مذاکره نمی کنیم!






رییس ستادکل نیروهای مسلح درباره تبعات رابطه با آمریکا گفت: همانطور که رهبر کبیر انقلاب اسلامی فرمودند، رابطه آمریکا با ایران، رابطه گرگ و میش است و تا آمریکا آدم نشود، رابطه با دولت آمریکا به صلاح نخواهد بود.

به گزارش ایلنا، سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی در جمع مقامات عالیرتبه کشوری با بیان اینکه «امروز دولتمردان آمریکا نشان داده‌اند که اسیر صهیونیست‌ها، ابرسرمایه‌داران و فراماسونرهای انگلیسی هستند»، افزود: حرکاتی همچون حمایت از رژیم اشغالگر قدس، دخالت در امور کشور سوریه و ساختن فیلم در راستای هتک حرمت به پیامبر اسلام (ص) و سقوط در ورطه دفاع از همجنس‌بازان و سقط جنین و از هم گسیختگی خانواده‌ها و تخریب فرهنگ خانواده، نشانه‌هایی از این اسارت است ولی مسلمانان مردمانی آزاده‌ای هستند و نمی‌توانند این اسارت‌ها را بپذیرند.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: تا زمانی که دموکراسی واقعی و حق رای مردم آمریکا به رسمیت شناخته نشود و مردم آمریکا از حقوق دموکراتیک خود محروم باشند، در حاکمیت آمریکا نمی‌توان کسانی را پیدا کرد که با آن‌ها بر سر حق و آزادی و اصلاح ساختار جهان و جلوگیری از ظلم و ستم استکبار جهانی مذاکره کرد.

جاوید شاه و پاینده باد ایران



Javid shah va payandeh IRAN.

مردمان جالبی هستیم...


مردمان جالبی هستیم 65000 شرکت تجاری دردبی داریم
سه میلیون ایرانی پناهنده درخارج ازایران.
در تهران از خواب بیدار می شویم. محل شرکت تجاری و مرکز خریدمان در دبی است؛
استعدادمان در تهران کشف و نبوغمان در اروپا شکوفا می شود.
برای تحصیل به فرانسه
 یا لندن می رویم، اماچون از کار در اروپا خوشمان نمی آید، در ایالات متحده آمریکا کار می کنیم، و هر وقت بیکار شدیم برای گرفتن حقوق بیکاری به اروپا می رویم؛
برنامه های تلویزیونی مان از لوس آنجلس پخش و در خرم آباد دریافت می شود. فیلم های مان را در بیابان های ایران می سازیم، اما در ونیزو پاریس و برلین آنها را نمایش می دهیم و از آنجا جایزه فیلمسازی می گیریم؛
در کلن طرفدار جمهوری و در تهران طرفدار سلطنت هستیم؛
مهم ترین مقالات سیاسی مان در اوین نوشته ،اما در پاریس خوانده می شود؛
از واشنگتن نامزد انتخابات می شویم، اما صلاحیتمان در تهران رد می شود، بنابراین در برلین انتخابات را تحریم می کنیم و در لندن تصمیم می گیریم رفراندوم برگزار کنیم؛
در هلند عضو پارلمان و در اسرائیل رئیس جمهور می شویم، در تهران با حکومت مخالفت می کنیم، در عراق با حکومت می جنگیم، اما در لبنان از حکومت دفاع می کنیم؛
در تهران کنسرت موسیقی راک برگزار می کنیم، اما در فرانکفورت کنسرت موسیقی سنتیمان با استقبال آلمانی ها روبرو می شود؛
در کانادا برنده مسابقه ملکه زیبایی می شویم، حقوق زنانمان در ايران نقض می شود، اما در سوئد از حقوق زنان دفاع می کنیم؛
ولیعهدمان در امریکاست، ملکه مان در یکی از شهرهای فرانسه زندگی می کند، رئیس جمهور سابقمان در پاریس زندگی می کند، رئیس قوه قضائیه مان متولد عراق است، در عوض نخست وزیر عراق سالها در ایران زندگی می کرد و رئیس جمهور اسرائیل متولد ایران است؛
در ایران زندگی می کنیم، در ترکیه تفریح می کنیم، در آمریکا پولدار می شویم و برای مرگ به ایران برمی گردیم.
زبانمان فارسی است اما پرازلغات عربی وانگلیسی وآلمانی وفرانسه
درمیهمانی هایمان غذای خارجی سرومی شود وبه آهنگ های غربی می رقصیم.
ازوضع کشورمان ناراضی هستیم اما معتقدیم که برای پول درآوردن هیچ کجا بهترازایران نیست.
وبهترین راه حل برای تغییروضع موجود را نشستن پشت کامپیوترواظهارنظردر فیس بوک وتوئیترمی دانیم
Photo: مردمان جالبی هستیم 65000 شرکت تجاری دردبی داریم
سه میلیون ایرانی پناهنده درخارج ازایران.
در تهران از خواب بیدار می شویم. محل شرکت تجاری و مرکز خریدمان در دبی است؛
استعدادمان در تهران کشف و نبوغمان در اروپا شکوفا می شود.
برای تحصیل به فرانسه یا لندن می رویم، اماچون از کار در اروپا خوشمان نمی آید، در ایالات متحده آمریکا کار می کنیم، و هر وقت بیکار شدیم برای گرفتن حقوق بیکاری به اروپا می رویم؛
برنامه های تلویزیونی مان از لوس آنجلس پخش و در خرم آباد دریافت می شود. فیلم های مان را در بیابان های ایران می سازیم، اما در ونیزو پاریس و برلین آنها را نمایش می دهیم و از آنجا جایزه فیلمسازی می گیریم؛
در کلن طرفدار جمهوری و در تهران طرفدار سلطنت هستیم؛
مهم ترین مقالات سیاسی مان در اوین نوشته ،اما در پاریس خوانده می شود؛
از واشنگتن نامزد انتخابات می شویم، اما صلاحیتمان در تهران رد می شود، بنابراین در برلین انتخابات را تحریم می کنیم و در لندن تصمیم می گیریم رفراندوم برگزار کنیم؛
در هلند عضو پارلمان و در اسرائیل رئیس جمهور می شویم، در تهران با حکومت مخالفت می کنیم، در عراق با حکومت می جنگیم، اما در لبنان از حکومت دفاع می کنیم؛
در تهران کنسرت موسیقی راک برگزار می کنیم، اما در فرانکفورت کنسرت موسیقی سنتیمان با استقبال آلمانی ها روبرو می شود؛
در کانادا برنده مسابقه ملکه زیبایی می شویم، حقوق زنانمان در ايران نقض می شود، اما در سوئد از حقوق زنان دفاع می کنیم؛
ولیعهدمان در امریکاست، ملکه مان در یکی از شهرهای فرانسه زندگی می کند، رئیس جمهور سابقمان در پاریس زندگی می کند، رئیس قوه قضائیه مان متولد عراق است، در عوض نخست وزیر عراق سالها در ایران زندگی می کرد و رئیس جمهور اسرائیل متولد ایران است؛
در ایران زندگی می کنیم، در ترکیه تفریح می کنیم، در آمریکا پولدار می شویم و برای مرگ به ایران برمی گردیم.
زبانمان فارسی است اما پرازلغات عربی وانگلیسی وآلمانی وفرانسه
درمیهمانی هایمان غذای خارجی سرومی شود وبه آهنگ های غربی می رقصیم.
ازوضع کشورمان ناراضی هستیم اما معتقدیم که برای پول درآوردن هیچ کجا بهترازایران نیست.
وبهترین راه حل برای تغییروضع موجود را نشستن پشت کامپیوترواظهارنظردر فیس بوک وتوئیترمی دانیم‎

هرگز نخواب کــــوروش .....




امپراطوری‌های زیادی بر این کره خاکی قدم نهادند،اما هیچکدام نتوانستند همانند هخامنشیان ،جهانیان را وادار کنند اینچنین به تاریخ احترام بگذارند!
هفتم آبان (29 اکتبر) سالروز بزرگداشت کوروش بزرگ بنیانگذار حقوق بشر پیام آور صلح و دوستی و موسس سلسه هخامنشیان بزرگترین امپراتوری جهان را بر تمام ایرانیان شاد باش میگوییم
هرگز نخواب کــــوروش .....
 

از نسل جوان ایران به اپوزیسیون پیر لجوج و تعصبی



نسل جوان ایران "از اختلافات و دعوای 40 ساله" شما پیر های لجوج و تعصبی اپوزیسیون با یکدیگر، به اندازه رژیم جمهوری اسلامی نفرت دارد. جوانان ایران چه سبز چه مجاهد چه مشروطه خواه و چه هر اندیشه دیگری، در کنار هم با دست خالی در ایران و بی
رون ایران در کنار هم و بدون مشکل با یکدیگر در حال زندگی در شرایط سخت و مبارزه با جمهوری اسلامی هست و با هم مشکلی در اصل مبارزه ندارد. مشکل اول رژیم خامنه ای و بعد از آن، این تعصب شماست که مانع اتحاد است.
هدف اتحاد و "نجات مردم" با سرنگونی اختاپوس رژیم جمهوری اسلامی است.

برای مردم با مردم همراه شوید... خواهشن!

۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

این منم کوروش پسر ماندانا و کمبوجیه پادشاه جهان پادشاه پهناورترین سرزمین های آدمی از بلندی های پارسوماش تا بابل بزرگ ***



پس شادمان باشید
زیرا به یاری ستم دیدگان خسته خواهم آمد
من شریک در هم شکستگان سرزمین شما هستم
زودا از این ورطه بر خواهید خاست
و من این شب وحشت را در هم خواهم شکست
و روز را به خاطر خاموشان بازخواهم خواند
و آزادی آدمی را رقم خواهم زد
و به خنیاگران خواهم گفت
برای گوشه گیران و گمنامان بخوانند
من آمده ی عدالت و میزبان آزادی ام
***
پس ای ستم دیدگان
فراوانی و خوشی هاتان بسیار باد
آسایش و امیدهاتان بسیار باد
فرزندان برومند و
برکت نانتان بسیار باد
***
من خشنودی بی پایان خداوندم
برای کشتن و کینه توزی نیامده ام
فرمانروایی که همدل مردمان خویش نباشد
سیه روزتر از همیشه
سرنگون خواهد شد
پس از قول من بگویید
به جباران این جهان بگویید
که از ظلمت خویش
حتی پلاس پاره ای به گور نخواهید برد
***
من کوروش هخامنش
فرمان دادم که بر مردمان ملال مرود
زیرا ملال مردمان
ملال من است
زیرا شادمانی مردم
شادمانی من است
***
بگذارید هر کسی به آیین خویش باشد
زنان را گرامی بدارید
فرودستان را در یابید
و هر کسی به تکلم قبیله خود سخن بگوید
آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید
***
شهریاران را
از میان دانایان و دلیران برگزیدم
دبیران و درباریان را
از میان حکیمان
و گفتم جز به پندار نیک
در سرنوشت مردم ننگرند
و گفتم جز به گفتار نیک
با مردمان سخن نگویند
و گفتم جز به کردار نیک
همراه مردمان نشوند
***
وای بر ظلمت افزای زبون
هر ناله ای که از دست بیدادگری برآید
هزار خانه را به خاکستر خواهد نشاند
هزار دل دانا را به گریه خواهد شست
و مرا طاقت تلخ کامی فرودستان نیست
من آ رامش و اعتماد آدمی ام
چگونه تحمل کنم که تازیانه جانشین ترانه شود
***
بی عاقبت او
که بر پریشانی مردمان حکومت کند
بی فردا او
که بر درماندگان حکومت کند
شهریاری که نداند شب مردمانش
چگونه به صبح می رسد
گورکن گمنامی ست که دل به دفن دانایی بسته است
***
بابل به دست من افتاد
و چون به بابل شدیم
سربازان و پارسیان خویش را گفتم
دست به هیچ دامنی دراز نکنید
زنان و کودکان در پناه من اند
پیران و پی بریدگان در پناه من اند
خاموشان و خستگان در پناه من اند
شکست خوردگان و خاموشان در پناه من اند
سلوک سربازان من
سلوک پارسیان سرزمین من است
و ما برای آزادی مردمان آمده ایم
تباهی و تیرگی از ما نیست
وحشت و شقاوت از ما نیست
تازیانه و تجاوز از ما نیست
غیظ و غرامت از ما نیست
 — with Kooshan Mad,Shahryar AzadiShohreh IraniSetareh Mihandoost,Bahieh Jailani IISaeid ShabaniSamieh Ronaghi,Nik JafarzadehSeyed Ezatollah RashmiDokht AzarShahab Mehdinezhad SariIraj Shahalidostand Saied Shemirani.

دیدار جمعی از فعالین زنان و دانشجویی با خانواده نسرین ستوده





روز پنج شنبه هفته گذشته، جمعی از فعالان جنبش زنان و دانشجویی به دیدار رضا خندان و نیما و مهرواه رفتند تا هم نگرانی خود را از اعتصاب غذای نسرین ستوده اعلام کنند و هم بار دیگر به خانواده این زندانی سیاسی بگویند که در کنارشان هستند.

به گزارش تا قانون خانواده برابر، عالیه مطلب زاده در این دیدار به نگرانی فعالان زنان نسبت به سلامت ستوده اشار
ه کرد و گفت: ما همه نگران سلامتی ایشان هستیم و نمی دانیم چه کاری از دست ما برمی آید سلامت نسرین برای همه ما مهم است و دوست نداریم آسیبی به وجود نازنین اش برسد.

رضا خندان، همسر نسرین ستوده نیز در این دیدار بیان کرد: چندین سال است که کسانی که اعتصاب غذا می کنند حجم انبوهی از نامه ها و در خواست ها برای آن ها نوشته می شود که از آن ها می خواهند اعتصاب غدای خود را بشکنند که به جای زوم شدن روی حکومت روی شخص اعتصاب کننده زوم می کنند و به او فشار وارد می کنند. به نظر من هم زمان که تلاش می کنیم زندانی نیز به اعتصابش پایان دهد این فشارها باید روی مسئولانی باشد که شرایط را برای زندانی چنان سخت می کنند که زندانی مجبور باشد برای اعتراض دست به اعتصاب غذا بزند. وی درباره اعتصاب غذای اخیر همسر خود افزود: ‌این دفعه از 4 تا 5 ماه پیش که پرونده مهراوه مطرح شد، نسرین گفته بود که اگر این پروسه ادامه یابد دست به اعتصاب غذا می زند و اینکه تنها کاری است که نسرین می تواند انجام دهد. من نمی دانم چقدر می تواند موفق باشد اما باید از او حمایت کنیم.

وقتی کسی اعتصاب غدا میکند افرادی که بیرون هستند این را یا از سر دلسوزی قبول نمی کنند یا بخاطر نگاه انتقادی که به این مسئله دارند. من یکبار با نسرین صبحت می کردم نسرین گفت اعتصاب غذا معامله نیست بلکه فرد به جایی می رسد که دیگر باید فریاد بزند. به نظر من هم این جوری نیست که با اعتصاب غذا چیزی عوض نشود به حکومت هم فشار می آید. روزهای اول که نسرین اعتصاب غذای خود را شروع کرده معاونان زندان آمدند و روز ملاقات را عوض کردند. اینجوری نیست که چیزی عوض نشود. اما اگر شنبه به من قرار ملاقات بدهند شاید بتوانم با او صحبت کنم. با تغییر روز ملاقات که موافقت کردند اما هنوز به بچه ها تلفن نداده اند.

آقای خندان در پاسخ به این سوال که آیا ملاقات های حضوری به ستوده داده اند، گفت: ما در هر حال ملاقاتمان کابینی است. دادستانی در سال جدید یکبار نامه داد برای ملاقات حضوری اما ما در دادسرا در دو ماه اول سال چند بار ملاقات حضوری داشتیم البته در شرایط غیرعادی.

وی درباره تاثیر تغییر روز ملاقات ها گفت: همیشه چهارشنبه ها می رفتیم دوست داشتیم با بقیه باشیم اما این ها برای انزوای بیشتر نسرین روز دیدار را چهارشنبه داده اند. اگر روز ملاقات یکشنبه بود نسرین بالاخره می توانست خانواده های دیگر راهم ببیند. امسال چهارشنبه ها مهراوه 4 ساعت کلاس ریاضی دارد و نمی توانست بیاید. نسرین خواستار تغییر روز ملاقات شد البته اصراری هم بر یکشنبه بودن که روز ملاقات بقیه هست نداریم . فقط می خواستیم روز دیگری باشد اما مخالفت کردند. این مخالفت جرقه ای شد برای این که نسرین اعتصاب غذا کند.

یک ماه بود که گفته بودند بعد از ملاقات کابینی بچه ها بروند آن سوی شیشه و مادرشان را ببینید اما فقط این هفته بچه ها توانستند بروند و مادرشان را ببینیند. نسرین غذا درست کرده بود. خیلی هم شرایط ناجوری آن جا بود. ما از شب عید تا حالا فقط یک بار ملاقات حضوری داشتیم.

یکی دیگر از فعالان زن پرسید آیا هنوز ممنوعیت برای دیدار مادرو دیگر اعضای خانواده خانم ستوده با ایشان برقرار است؟ خندان بیان کرد: فقط خواهرشان می توانند با او دیدار داشته باشند و مادرو برادر نسرین تا حالا نتوانسته اند با او دیداری داشته باشند.

یکی دیگر از حاضران وضعیت پرونده وکالت ایشان در کانون وکلای دادگستری را جویا شد که همسر خانم ستوده اظهار داشت آن پرونده بلاتکلیف مانده است و به نظرم با توجه به حکمی که برای ایشان صادر کرده اند دیگر نیازی نمی ببیند که این پرونده را به جریان بیاندازند. اولین بار که ایشان را به دادگاه آوردند دوستان آمدند و سروصدای زیادی شد و بعد از آن دیگر نسرین را به دادگاه نیاوردند.


http://www.daneshjoonews.com/node/8002

خانواده ای به علت نداشتن توان مالی در حدود ۱ماه است که در کنار جاده سد دز در شهرستان اندیمشک در استان خوزستان زندگی می کنند و با مشکلات عدم امنیت و نبود آب و برق دست پنجه نرم می کنند.



خانواده ای به علت نداشتن توان مالی در حدود ۱ماه است که در کنار جاده سد دز در شهرستان اندیمشک در استان خوزستان زندگی می کنند و با مشکلات عدم امنیت و نبود آب و برق دست پنجه نرم می کنند.

http://www.afkarnews.ir/vglftxdy0w6dvja..ww2,7mi,imwg.p.html#0

۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه


Photo

Photo
Photo

Photo

Photo

Photo

Photo

Photo


Photo

Photo

Photo

Photo

Photo

Photo
Photo

امروز فقط اتحاد..شورائی با حضور جوانان ازادیخواه ایران .... .برای ازادی ایران به شورای ملی بپیوندید . http://www.farakhanmeli.org/ هم میهنان ، برای رهائی میهن و ملت از شورای ملی حمایت و آنرا امضا بنمائید


امروز فقط اتحاد..شورائی با حضور جوانان ازادیخواه ایران ....
.برای ازادی ایران به شورای ملی بپیوندید .
http://www.farakhanmeli.org/
هم میهنان ، برای رهائی میهن و ملت از شورای ملی حمایت و آنرا امضا بنمائید

ما هستیم..... تا روز آزادی ایران.


Photo

فرزندان کورش ، اینست شعار آزادی ایران... روز رستاخیز نزدیک است ، ما میتوانیم ، چون ما هستیم..... تا روز آزادی ایران.


فرزندان کورش ، اینست شعار آزادی ایران... روز رستاخیز نزدیک است ، ما میتوانیم ، چون ما هستیم.....     تا روز آزادی ایران.

روباه سبز: نظام اکنون ما را فقط برای گرم کردن صحنه انتخابات می خواهد، از یک طرف با ما مذاکره می کنند و از سوی دیگر به برخی اصلاح طلبان برای کاندیداتوری و ورود به انتخابات "پول" می دهند!


روباه سبز: نظام اکنون ما را فقط برای گرم کردن صحنه انتخابات می خواهد، از یک طرف با ما مذاکره می کنند و از سوی دیگر به برخی اصلاح طلبان برای کاندیداتوری و ورود به انتخابات "پول" می دهند!