۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

چند شب پیش در تلویزیون کانال جدید مردی خشمگین ازاوضاع کنونی ایران روی خط تلفن آمد و گفت که تمام زنان ایران از سر نداری و فقر تن فروش شده اند و بعد از آن زنی که گویا طرفدار جمهوری اسلامی بود روی خط تلفن آمد و منکر تن فروشی شد و اینکه در ایران هیچ زنی، تن فروش نیست و ایران گلستان است و...


شارژ تلفن نداشتم که روی خط بیایم و برایش از شقایق ۲۰ ساله بگویم که برای تامین مخارج ترک اعتیاد مادرش ۳ ماه صیغه ی مردی بسیار بزرگتر از خودش شده بود و یا از لیلای ۴۰ ساله که برای تامین خرج اعتیاد خود و یک سرپناه، هر شب در جمع عیاشی های مردان می رقصید و آخر شب هم طعمه ی یکی از آنها میشد و یک شب که دعوا و جنجال و چاقوکشی بر سر او بین دو مرد پیش آمده بود مجبور می شود پا برهنه از آن خانه فرار کند و طعمه شخص دیگری در خیابان شود. و فردا روز از نو و دوباره و دوباره.


از مهتاب ۱۸ ساله که برای در آوردن پول شهریه دانشگاهش در مهمانی ها در اتاقی پذیرای مردهایی بود که به نوبت به سراغش می آمدند و او در این شب ها و مهمانی ها حداقل ۱۵ بار مورد تجاوز قرار میگرفت و وقتی دلال سهم خود را از پول تن فروشی او بر می داشت پول زیادی برایش باقی نمی ماند و باز هم شب های دیگر و مهمانی های دیگر .
از مونسه ۲۸ ساله بگویم که از آزار جنسی شوهرش شکایت می کرد اما می گفت راهی جز تمکین نیست وقتی تمام درهای خلاصی دیوار است!


و یا از دختر ۱۵ یا ۱۶ ساله با شال قرمز بگویم که روبروی پاسگاه پاکدشت ورامین پابرهنه روی آسفالت داغ خیابان راه می رفت و دستش را داخل ماشینهای راه دراز می کرد برای گدایی و ۱۰ دقیقه بعد سوار بر ماشینی رفت.
و یا از تو بگویم که تنت را به حاج آقایی و مغزت را به هیولای انسان خوار و ضد زن جمهوری اسلامی فروخته ای،
و یا از خودم بگویم که هر روز طعم گزنده ی شلاق تبعیض و نابرابری و بی حقوقی و تحقیر زن بودن را بر شانه هایم احساس می کنم،
نمی دانم از کداممان بگویم؟!


اما بگذار در کنار این رنج نامه ها که کیفر خواست تک تک ما هم هست واقعیتی مهم تر و بزرگتر را هم به تو بگویم و آن مقاومت و مبارزه ی هزاران هزار زنی هست که دیگر حاضر نیستند تمکین کنند و این رفتار وحشیانه را تحمل و حق خود را از تمام موهبتهای یک زندگی انسانی می خواهند
زنان سرخ پوش مریوان را دیدی؟ در دستشان پرچم نه به جمهوری اسلامی، نه به مذهب و نه به مردسالاری بود و بدان که به زودی تمام خیابانها پر می شود از زنان سرخ پوشی که میدانها را به اشغال خود در می آورند و بساط تمام این نکبت و کثافت جمهوری اسلامی را جارو می کنند و آدم بودنشان را نفس می کشند.


به امید دنیای بهتر پراز آزادی، پراز برابری و پر از حرمت انسانی

زهره صفایی
2

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر