چاه نفتی دارم
پول گازی
سر سوزن عقلی
دوستانی ، دستشان داغ و درفش
وسخنگویی که همین نزدیکیست
لای این شب بوها
گوئیا می شاشد
پای آن کاج بلند
اهل گرمسارم
ازهمان روزکه خوردم پپسی توی میدان ولیعصر، شدم تهرانی
………………………… ……..
اهل گرمسارم
پیشه ام حرافیست
گاه گاهی قفسی میسازم توی اوین
تا به آواز جوانی که در آن زندانیست
غم بدبختیتان تازه شود
چه خیالی،،،،چه خیالی میدانم
همشون بی جانند
خوب میدانم
حاصل دولت من بی نانی است
بیکاریست بیعاریست
.......
اهل تهرانم
نسبم شاید
برسد
به یه هندونهی کالی در چین
نسب من شاید
به پسر عمه چاوز برسد
دوستم بی خبر از خواب پرید
جنّتی زیبا شد
مرد بقال از من پرسید
چند مثقال کراک میخواهی
من ازاو پرسیدم
رای مفت سیری چند؟
فاحشه خندید... گفت
اوه اوه ....اوه اوه
لای این شب بوها
گوئیا می شاشد
پای آن کاج بلند
اهل گرمسارم
ازهمان روزکه خوردم پپسی توی میدان ولیعصر، شدم تهرانی
………………………… ……..
اهل گرمسارم
پیشه ام حرافیست
گاه گاهی قفسی میسازم توی اوین
تا به آواز جوانی که در آن زندانیست
غم بدبختیتان تازه شود
چه خیالی،،،،چه خیالی میدانم
همشون بی جانند
خوب میدانم
حاصل دولت من بی نانی است
بیکاریست بیعاریست
.......
اهل تهرانم
نسبم شاید
برسد
به یه هندونهی کالی در چین
نسب من شاید
به پسر عمه چاوز برسد
دوستم بی خبر از خواب پرید
جنّتی زیبا شد
مرد بقال از من پرسید
چند مثقال کراک میخواهی
من ازاو پرسیدم
رای مفت سیری چند؟
فاحشه خندید... گفت
اوه اوه ....اوه اوه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر