۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه



نمی دونم چرا هنوز یاد تو می افتم ،
که با هر قطره ی اشکت منم مثل تو آشفته ام

نمی دونم چرا منم مثل تو بی تابم ،
شبایی که تو بیداری به یاد تو نمی خوابم

اونقدر گفتن که آزادیم ، به مرگ ساده تن دادیم،
شاید از جرم دیروزه ، که به این روز افتادیم ...

منم همرنگ تو می شم، سراغ عشقو می گیرم
که با هر قطره ی خونت ، منم مثل تو می میرم ...

پای حرف تو می مونم که امیدو به من دادی
منم همراه تو می شم ، به عشق صبح آزادی

سکوتو می شکنی این بار ، بفهمن که هنوز هستی
با فریادت نشون می دی که از هیچی نمی ترسی

داره آروم جون می ده ، نسلی که مرگو فهمیده
نمی دونم چرا اما ، آزادی بوی خون میده ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر