توانا بود هر که دارا بود ، ز ثروت دل پیر برنا بود
پر قو بود پول را رختخواب ، هنر رختخوابش مقوا بود
به ثروت هر آن ابله بی سواد ، به نزد کسان وه ! چه آقا بود
همه سهم استاد دانشکده ، پشیزی حقوق و مزایا بود
فقان سهم مردم ز نان و لباس ، از آن سوی ویترین تماشا بود
به لیفتینگ و ماساژ و میزامپیلی ، ننه کبلعلی هم گلارا بود
به زور رژ و سایه و خط لب ، اگر پیر و عفریته زیبا بود
بنوشند بازاریان خون خلق ، کشان خون مردم گوارا بود
کدامین کس از شاعری برج ساخت ، چه حافظ چه سعدی چه لورکا بود
ره کسب پول و درم دزدی است ، که از درس و تحصیل دارا بود
از این پس پدر زیر خرج گران ، بزاید برش کار ماما بود
از این پس پسر می نویسد دگر ، هر آن کس که نان داد بابا بود...
به ثروت هر آن ابله بی سواد ، به نزد کسان وه ! چه آقا بود
همه سهم استاد دانشکده ، پشیزی حقوق و مزایا بود
فقان سهم مردم ز نان و لباس ، از آن سوی ویترین تماشا بود
به لیفتینگ و ماساژ و میزامپیلی ، ننه کبلعلی هم گلارا بود
به زور رژ و سایه و خط لب ، اگر پیر و عفریته زیبا بود
بنوشند بازاریان خون خلق ، کشان خون مردم گوارا بود
کدامین کس از شاعری برج ساخت ، چه حافظ چه سعدی چه لورکا بود
ره کسب پول و درم دزدی است ، که از درس و تحصیل دارا بود
از این پس پدر زیر خرج گران ، بزاید برش کار ماما بود
از این پس پسر می نویسد دگر ، هر آن کس که نان داد بابا بود...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر