آقای رفسنجانی یادتان هست وقتی اوباشان حزب الله و باند خلخالی
به صباغیان و دکتر یزدی و بازرگان حمله می کردند و پس گردنی و می زدند و خلخالی و آخوندها با نعلین به کله برخی نمانیدگان می زدند و شما آن بالا قه قه می خندیدید؟
راستش حق هم داشتید من هم اگر بودم می خندیدم.
زیرا نوش جان یزدی و باند جبهه ملی که رابط خمینی و سازمان سیا بودند
غافل از آنکه آن مـار و باند اوباش حزب الله که آنروز تربیت کرده بودید و بجان مردم و رقبای انتخاباتی می انداختید روزی پاچه خودتان را نیز گاز می گیرد !!؟
خوشم آمد هر کس به شاه خیانت کرد چوبش را در خود انقلاب خورد
از جبهه ملی ها و ملی مذهبی بگیر تا توده ایی و فدائیان خلق(روسی) و
مجاهدین خلق. و.....
زمانه چه شگفت انگیز به ما درس داد و در عمل دیدیم که چگونه انقلاب فرزندان خود را می بلعد!!!
امروز همان سگ های هار که دیروز توله سگ های کوچولو بودند پاچه دختران شما را هم گاز گرفتند ،پسر خمینی را کشتند، پسر محسن رضایی پاسدار قاتل را کشتند و.... همینگونه ادامه می دهند تا اینکه دیگر سران سه قوه مانند جانوران وحشی همدیگر را جـرواجر می کنند
آقای رفسنجانی شما مجبور شده بودید در کتاب خود چیزی
راجب این رخداد بنویسید.
زیرا یک عکاس جلوتر از این صحنه عکس گرفته و آنرا بیرون چاپ کرده بود
بعد خود شما آقای رفسنجانی در مورد آن رخداد چنین نوشتید
آقای محمد منتظری از فتنه مجاهدین خلق یاد کرد و آیات محارب را برآنها تطبیق کرد و تقاضای شدت عمل نمود و در مورد محاکمه امیرانتظام بحث و اخطار کرد که مبادا مسامحه شود. [محمد منتظری در این نطق درخواست کرده بود که محاکمه آقای امیرانتظام کافی نیست و باید بقیه اعضای دولت موقت هم محاکمه شوند - پانوشت] سندی را خواند که امیرانتظام روزهای اول پیروزی به دستور آقای بازرگان، نخست وزیر، راه را برای فرار خارجیان و اخراج ثروتها و اسناد باز گذارده و متهم به خیانت عظماشان کرد. گفت بازرگان، صباغیان و دکتر یزدی هم باید محاکمه شوند. از خیانت فریور معاون تسلیحاتی وزارت دفاع گفت، حیدری پاکسازی شده را به عنوان مسؤول به خطر افتادن پنجاه و شش میلیون دلار که در خرید اسلحه کلاه سرش رفته افشا کرد. از این که بعضی فرماندهان ارتش میخواهند پاکسازی شده ها را برگردانند انتقاد کرد.
مهندس بازرگان خواست دفاع کند، اجازه دادم، ولی برخورد تند آقای معینفر با آقای قاسمی و فحاشی معینفر جلسه را متشنج کرد و اکثر نمایندگان به عنوان اعتراض جلسه را ترک کردند و من برای خواباندن فتنه تنفس دادم و درگیریهای زیادی در حال تنفس روی داد. آقای حسینی نماینده نایین بیهوش شد. بعد از آرامش، جلسه برقرار شد و خوب پیش رفت؛ بحمدلله.
عکس این درگیری هم در همین صفحات (76-77) چاپ شده که من فکر می کنم منبع اصلی این عکس همین کتاب هاشمی بوده. چون تمام عکسهایی که تو اینترنت هست سیاه و سفیده در حالی که اصل عکس به احتمال زیاد باید رنگی بوده باشه. ولی عجیبه که هیچ کدوم روایت هاشمی رو از این جریان نقل نکردن.
در روزنوشت یکی از روزهای چند ماه بعد یعنی 16 مهر ماه 1360 هم روایت مشابهی هست:
جلسه علنی داشتیم؛ در ادامه بحث از لایحه بازرسی کل کشور، نگران نطقهای قبل از دستور علیه نهضت آزادی بودم؛ کنترل کردم. آقای یارمحمدی مطالب تندی تهیه کرده بود که به خواهش من از صحبت منصرف شد. آقای رضوانی که تندتر از دیگران است در اظهاراتش مراعات کرد... به خیر گذشت. مهندس بازرگان شرکت نکرده بود. احتمال میرفت که دوستانش هم شرکت نکنند ولی آمده بودند. آقای سازگارنژاد از اهانت آقای یارمحمدی شکایت داشت. در حضور من نزاعشان در گرفت. آقای یارمحمدی یک سیلی پراند که نخورد ولی خیلی بد بود. در تالار در دو طرف صندلی من ایستاده بودند. با خوشرویی به قضیه خاتمه دادم، ولی باید رسیدگی کنم. (عبور از بحران - ص260)
عبور از کدام بحران ؟
شما در خود بحران غرق خواهید و خودتان همدیگر را در این بجران
تکه پاره خواهید کرد
این خود شما بودید که به دروغ خامنه ایی را بر مسند رهبری نشاندید
چوبش را امروز بخورید زیرا بخش صدور انقلاب سپاه پاسداران به
بخون شما تشنه هست و خیانت شما را به انقلابیون آمریکای لاتین
را هرگز از یاد نخواهد برد
اگر آمریکا به شما امیدوار نبود که رییس جمهور آن آقای
رونالد ریگان به شما دو تا کـُلت و یک انجیل هدیه نمی داد
ایران و تاریخ آینده ایران هرگز شما ها را نخواهد بخشید
سپاس اهورای ایران را که دشمنان نادان ایرانزمین را بدست
خودشان نابود می سازد
امیدوارم این بزرگترین آزمون و درس تاریخی برای مردم ایران باشد و هرگز فریب
دشمن تازی را که جامه ایرانی بر تن دارند و دشمنان چپ را نخورند.
بگذاریم فرزندان کوروش و آیندگان ما در آسایش امنیت و سرفرازی
در خاک نیاکان خود زندگی کگنند و در حفظ و نگهداری آن کوشاه باشند.
به امید آنروز
سرنگون باد جمهوری اسلامی و مزدوران آن و همچنان اربابان آن
نیک جعفرزاده
.
— with Hossein Ladjevardi and 23 others.به صباغیان و دکتر یزدی و بازرگان حمله می کردند و پس گردنی و می زدند و خلخالی و آخوندها با نعلین به کله برخی نمانیدگان می زدند و شما آن بالا قه قه می خندیدید؟
راستش حق هم داشتید من هم اگر بودم می خندیدم.
زیرا نوش جان یزدی و باند جبهه ملی که رابط خمینی و سازمان سیا بودند
غافل از آنکه آن مـار و باند اوباش حزب الله که آنروز تربیت کرده بودید و بجان مردم و رقبای انتخاباتی می انداختید روزی پاچه خودتان را نیز گاز می گیرد !!؟
خوشم آمد هر کس به شاه خیانت کرد چوبش را در خود انقلاب خورد
از جبهه ملی ها و ملی مذهبی بگیر تا توده ایی و فدائیان خلق(روسی) و
مجاهدین خلق. و.....
زمانه چه شگفت انگیز به ما درس داد و در عمل دیدیم که چگونه انقلاب فرزندان خود را می بلعد!!!
امروز همان سگ های هار که دیروز توله سگ های کوچولو بودند پاچه دختران شما را هم گاز گرفتند ،پسر خمینی را کشتند، پسر محسن رضایی پاسدار قاتل را کشتند و.... همینگونه ادامه می دهند تا اینکه دیگر سران سه قوه مانند جانوران وحشی همدیگر را جـرواجر می کنند
آقای رفسنجانی شما مجبور شده بودید در کتاب خود چیزی
راجب این رخداد بنویسید.
زیرا یک عکاس جلوتر از این صحنه عکس گرفته و آنرا بیرون چاپ کرده بود
بعد خود شما آقای رفسنجانی در مورد آن رخداد چنین نوشتید
آقای محمد منتظری از فتنه مجاهدین خلق یاد کرد و آیات محارب را برآنها تطبیق کرد و تقاضای شدت عمل نمود و در مورد محاکمه امیرانتظام بحث و اخطار کرد که مبادا مسامحه شود. [محمد منتظری در این نطق درخواست کرده بود که محاکمه آقای امیرانتظام کافی نیست و باید بقیه اعضای دولت موقت هم محاکمه شوند - پانوشت] سندی را خواند که امیرانتظام روزهای اول پیروزی به دستور آقای بازرگان، نخست وزیر، راه را برای فرار خارجیان و اخراج ثروتها و اسناد باز گذارده و متهم به خیانت عظماشان کرد. گفت بازرگان، صباغیان و دکتر یزدی هم باید محاکمه شوند. از خیانت فریور معاون تسلیحاتی وزارت دفاع گفت، حیدری پاکسازی شده را به عنوان مسؤول به خطر افتادن پنجاه و شش میلیون دلار که در خرید اسلحه کلاه سرش رفته افشا کرد. از این که بعضی فرماندهان ارتش میخواهند پاکسازی شده ها را برگردانند انتقاد کرد.
مهندس بازرگان خواست دفاع کند، اجازه دادم، ولی برخورد تند آقای معینفر با آقای قاسمی و فحاشی معینفر جلسه را متشنج کرد و اکثر نمایندگان به عنوان اعتراض جلسه را ترک کردند و من برای خواباندن فتنه تنفس دادم و درگیریهای زیادی در حال تنفس روی داد. آقای حسینی نماینده نایین بیهوش شد. بعد از آرامش، جلسه برقرار شد و خوب پیش رفت؛ بحمدلله.
عکس این درگیری هم در همین صفحات (76-77) چاپ شده که من فکر می کنم منبع اصلی این عکس همین کتاب هاشمی بوده. چون تمام عکسهایی که تو اینترنت هست سیاه و سفیده در حالی که اصل عکس به احتمال زیاد باید رنگی بوده باشه. ولی عجیبه که هیچ کدوم روایت هاشمی رو از این جریان نقل نکردن.
در روزنوشت یکی از روزهای چند ماه بعد یعنی 16 مهر ماه 1360 هم روایت مشابهی هست:
جلسه علنی داشتیم؛ در ادامه بحث از لایحه بازرسی کل کشور، نگران نطقهای قبل از دستور علیه نهضت آزادی بودم؛ کنترل کردم. آقای یارمحمدی مطالب تندی تهیه کرده بود که به خواهش من از صحبت منصرف شد. آقای رضوانی که تندتر از دیگران است در اظهاراتش مراعات کرد... به خیر گذشت. مهندس بازرگان شرکت نکرده بود. احتمال میرفت که دوستانش هم شرکت نکنند ولی آمده بودند. آقای سازگارنژاد از اهانت آقای یارمحمدی شکایت داشت. در حضور من نزاعشان در گرفت. آقای یارمحمدی یک سیلی پراند که نخورد ولی خیلی بد بود. در تالار در دو طرف صندلی من ایستاده بودند. با خوشرویی به قضیه خاتمه دادم، ولی باید رسیدگی کنم. (عبور از بحران - ص260)
عبور از کدام بحران ؟
شما در خود بحران غرق خواهید و خودتان همدیگر را در این بجران
تکه پاره خواهید کرد
این خود شما بودید که به دروغ خامنه ایی را بر مسند رهبری نشاندید
چوبش را امروز بخورید زیرا بخش صدور انقلاب سپاه پاسداران به
بخون شما تشنه هست و خیانت شما را به انقلابیون آمریکای لاتین
را هرگز از یاد نخواهد برد
اگر آمریکا به شما امیدوار نبود که رییس جمهور آن آقای
رونالد ریگان به شما دو تا کـُلت و یک انجیل هدیه نمی داد
ایران و تاریخ آینده ایران هرگز شما ها را نخواهد بخشید
سپاس اهورای ایران را که دشمنان نادان ایرانزمین را بدست
خودشان نابود می سازد
امیدوارم این بزرگترین آزمون و درس تاریخی برای مردم ایران باشد و هرگز فریب
دشمن تازی را که جامه ایرانی بر تن دارند و دشمنان چپ را نخورند.
بگذاریم فرزندان کوروش و آیندگان ما در آسایش امنیت و سرفرازی
در خاک نیاکان خود زندگی کگنند و در حفظ و نگهداری آن کوشاه باشند.
به امید آنروز
سرنگون باد جمهوری اسلامی و مزدوران آن و همچنان اربابان آن
نیک جعفرزاده
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر